به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۷۱: لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام شد

1660عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام شد
از حلاوت پای تا سر یک دهن چون جام شد
بعد مردن هم به راه انتظار ناوکش
استخوانم پای تا سر چشم چون بادام شد
جوهرش چون نبض عاشق بال بیتابی زند
بسکه دور از عکس او آیینه بی آرام شد
زآتش غم سوختند از بس به تن گلهای داغ
پوست بر اعضا اسیران ترا گلدام شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۷۰: زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آ ...2شمارهٔ ۵۷۱: لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام ...3شمارهٔ ۵۷۲: بی تو چشمم حلقهٔ گلدام حیرانی مبا ...4شمارهٔ ۵۷۳: زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یاب ...5شمارهٔ ۵۷۴: کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند ...6شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...7شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 8شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...9شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 10شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...11شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 12شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 13شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 14شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...15شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...16شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...17شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 18شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...19شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 20شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 21شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 22شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 23شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...24شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 25شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 26شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...27شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...28شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 29شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...30شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...31شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 32شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...33شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...34شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 35شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...36شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...37شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...38شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...39شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 40شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...41شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...42شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...43شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...44شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 45شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 46شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 47شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...48شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 49شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 50شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...51شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...52شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...53شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...54شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 55شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...56شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 57شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 58شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 59شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...60شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 61شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 62شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 63شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 64شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 65شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 66شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 67شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...68شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...69شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...70شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...71شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 72شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 73شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 74شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 75شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...76شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...77شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 78شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...79شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 80شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...81شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...82شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 83شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 84شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 85شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 86شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 87شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 88شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...89شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...90شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 91شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...92شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...93شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...94شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 95شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...96شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 97شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...98شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...99شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 100شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...101شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...102شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 103شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...104شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...105شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 106شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...107شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 108شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...109شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...110شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 111شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...112شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 113شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 114شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...115شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 116شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...117شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...118شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 119شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 120شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...121شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 122شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 123شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 124شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 125شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...126شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...127شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 128شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 129شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...130شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 131شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 132شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...133شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...134شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 135شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...136شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 137شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 138شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 139شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 140شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...141شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...142شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...143شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...144شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 145شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 146شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 147شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...148شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 149شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...150شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 151شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...152شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...153شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 154شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 155شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 156شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...157شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 158شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 159شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...160شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 161شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...162شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 163شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...164شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 165شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 166شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...167شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 168شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...169شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 170شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...171شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...172شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...173شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 174شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 175شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...176شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 177شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 178شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...179شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...180شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...181شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...182شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 183شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...184شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...185شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...186شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...187شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 188شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 189شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...190شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 191شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...192شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...193شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 194شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 195شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 196شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...197شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 198شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 199شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 200شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...201شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 202شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 203شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 204شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 205شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 206شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 207شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...208شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...209شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 210شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 211شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 212شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 213شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 214شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...215شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...216شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 217شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 218شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 219شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 220شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...221شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 222شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...223شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 224شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 225شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 226شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 227شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 228شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 229شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 230شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 231شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 232شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 233شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 234شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...235شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...236شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...237شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 238شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 239شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...240شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 241شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 242شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...243شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 244شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 245شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...246شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...247شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 248شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 249شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 250شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...251شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...252شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...253شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...254شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 255شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 256شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...257شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...258شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...259شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 260شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...261شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...262شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 263شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...264شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...265شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 266شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...267شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...268شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 269شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 270شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 271شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 272شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...273شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...274شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 275شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 276شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...277شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...278شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 279شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 280شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...281شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...282شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...283شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...284شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 285شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 286شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 287شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...288شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 289شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 290شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 291شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 292شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 293شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 294شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 295شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 296شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...297شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...298شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...299شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 300شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...301شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 302شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...303شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 304شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...305شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...306شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...307شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...308شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 309شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 310شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 311شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 312شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...313شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 314شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...315شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...316شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...317شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 318شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...319شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 320شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 321شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...322شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...323شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 324شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 325شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 326شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 327شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 328شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...329شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 330شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...331شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...332شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...333شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 334شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 335شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...336شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 337شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 338شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 339شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...340شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...341شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 342شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 343شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 344شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 345شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...346شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...347شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 348شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 349شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 350شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...351شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 352شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...353شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...354شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 355شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 356شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 357شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...358شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 359شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...360شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 361شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...362شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...363شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...364شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 365شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 366شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 367شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...368شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...369شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!370شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 371شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 372شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...373شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 374شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 375شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 376شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 377شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...378شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 379شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 380شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 381شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...382شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 383شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 384شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...385شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 386شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...387شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 388شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...389شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 390شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 391شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 392شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 393شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...394شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 395شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 396شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 397شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 398شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 399شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 400شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 401شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 402شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...403شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 404شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...405شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 406شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 407شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 408شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 409شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 410شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...411شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...412شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 413شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 414شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...415شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...416شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...417شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 418شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 419شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 420شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...421شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...422شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...423شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 424شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 425شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 426شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 427شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 428شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...429شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 430شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...431شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...432شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...433شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...434شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...435شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...436شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...437شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...438شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 439شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 440شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...441شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 442شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 443شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...444شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...445شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...446شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...447شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 448شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...449شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...450شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 451شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 452شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 453شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...454شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 455شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 456شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...457شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...458شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 459شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...460شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 461شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...462شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...463شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 464شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 465شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 466شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...467شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...468شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...469شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...470شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 471شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 472شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...473شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...474شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 475شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...476شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 477شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...478شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟479شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...480شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...481شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...482شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 483شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...484شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 485شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 486شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 487شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...488شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 489شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 490شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 491شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...492شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 493شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...494شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...495شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...496شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 497شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...498شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...499شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...500شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 501شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...502شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 503شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...504شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...505شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 506شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 507شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 508شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 509شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 510شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ