به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود

1780عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود
هیچ کم لاله ازین باغ به چیدن نشود
پی به مقصد نبری تا نگریزی از خویش
طی این مرحله جز پای بریدن نشود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...2شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 3شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...4شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 5شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...6شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 7شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 8شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 9شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...10شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...11شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...12شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 13شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...14شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 15شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 16شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 17شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 18شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...19شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 20شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 21شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...22شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...23شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 24شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...25شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...26شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 27شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...28شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...29شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 30شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...31شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...32شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...33شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...34شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 35شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...36شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...37شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...38شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...39شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 40شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 41شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 42شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...43شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 44شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 45شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...46شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...47شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...48شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...49شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 50شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...51شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 52شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 53شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 54شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...55شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 56شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 57شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 58شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 59شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 60شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 61شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 62شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...63شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...64شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...65شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...66شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 67شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 68شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 69شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 70شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...71شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...72شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 73شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...74شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 75شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...76شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...77شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 78شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 79شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 80شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 81شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 82شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 83شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...84شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...85شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 86شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...87شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...88شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...89شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 90شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...91شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 92شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...93شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...94شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 95شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...96شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...97شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 98شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...99شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...100شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 101شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...102شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 103شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...104شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...105شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 106شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...107شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 108شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 109شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...110شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 111شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...112شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...113شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 114شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 115شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...116شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 117شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 118شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 119شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 120شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...121شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...122شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 123شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 124شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...125شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 126شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 127شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...128شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...129شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 130شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...131شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 132شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 133شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 134شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 135شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...136شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...137شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...138شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...139شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 140شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 141شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 142شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...143شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 144شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...145شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 146شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...147شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...148شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 149شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 150شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 151شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...152شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 153شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 154شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...155شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 156شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...157شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 158شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...159شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 160شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 161شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...162شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 163شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...164شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 165شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...166شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...167شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...168شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 169شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 170شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...171شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 172شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 173شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...174شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...175شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...176شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...177شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 178شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...179شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...180شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...181شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...182شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 183شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 184شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...185شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 186شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...187شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...188شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 189شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 190شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 191شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...192شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 193شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 194شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 195شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...196شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 197شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 198شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 199شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 200شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 201شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 202شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...203شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...204شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 205شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 206شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 207شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 208شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 209شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...210شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...211شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 212شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 213شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 214شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 215شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...216شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 217شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...218شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 219شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 220شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 221شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 222شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 223شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 224شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 225شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 226شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 227شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 228شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 229شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...230شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...231شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...232شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 233شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 234شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...235شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 236شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 237شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...238شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 239شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 240شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...241شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...242شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 243شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 244شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 245شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...246شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...247شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...248شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...249شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 250شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 251شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...252شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...253شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...254شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 255شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...256شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...257شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 258شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...259شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...260شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 261شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...262شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...263شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 264شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 265شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 266شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 267شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...268شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...269شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 270شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 271شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...272شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...273شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 274شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 275شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...276شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...277شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...278شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...279شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 280شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 281شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 282شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...283شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 284شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 285شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 286شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 287شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 288شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 289شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 290شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 291شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...292شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...293شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...294شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 295شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...296شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 297شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...298شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 299شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...300شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...301شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...302شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...303شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 304شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 305شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 306شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 307شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...308شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 309شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...310شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...311شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...312شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 313شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...314شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 315شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 316شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...317شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...318شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 319شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 320شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 321شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 322شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 323شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...324شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 325شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...326شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...327شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...328شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 329شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 330شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...331شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 332شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 333شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 334شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...335شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...336شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 337شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 338شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 339شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 340شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...341شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...342شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 343شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 344شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 345شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...346شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 347شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...348شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...349شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 350شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 351شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 352شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...353شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 354شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...355شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 356شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...357شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...358شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...359شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 360شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 361شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 362شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...363شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...364شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!365شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 366شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 367شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...368شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 369شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 370شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 371شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 372شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...373شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 374شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 375شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 376شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...377شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 378شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 379شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...380شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 381شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...382شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 383شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...384شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 385شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 386شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 387شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 388شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...389شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 390شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 391شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 392شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 393شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 394شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 395شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 396شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 397شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...398شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 399شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...400شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 401شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 402شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 403شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 404شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 405شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...406شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...407شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 408شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 409شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...410شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...411شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...412شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 413شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 414شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 415شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...416شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...417شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...418شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 419شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 420شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 421شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 422شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 423شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...424شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 425شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...426شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...427شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...428شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...429شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...430شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...431شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...432شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...433شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 434شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 435شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...436شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 437شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 438شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...439شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...440شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...441شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...442شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 443شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...444شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...445شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 446شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 447شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 448شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...449شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 450شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 451شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...452شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...453شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 454شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...455شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 456شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...457شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...458شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 459شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 460شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 461شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...462شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...463شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...464شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...465شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 466شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 467شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...468شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...469شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 470شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...471شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 472شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...473شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟474شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...475شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...476شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...477شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 478شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...479شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 480شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 481شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 482شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...483شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 484شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 485شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 486شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...487شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 488شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...489شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...490شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...491شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 492شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...493شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...494شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...495شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 496شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...497شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 498شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...499شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...500شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 501شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 502شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 503شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 504شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 505شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ