به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار بود

2210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار بود
در گلو ما را نفس چون ناله در منقار بود
پی به خود نابرده در تن پروری عمرت گذشت
بود اگر گنجی نهان در زیر این دیوار بود
موجهٔ دریای رحمت در نظر آمد مرا
جنبش هر لب که در تکرار استغفار بود
توبه اش مقبول حق بی ذکر استغفار شد
هر کرا شرم گنه مهر لب اظهار بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۷۴: کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند ...2شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...3شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 4شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...5شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 6شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...7شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 8شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 9شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 10شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...11شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...12شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...13شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 14شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...15شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 16شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 17شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 18شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 19شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...20شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 21شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 22شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...23شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...24شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 25شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...26شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...27شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 28شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...29شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...30شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 31شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...32شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...33شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...34شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...35شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 36شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...37شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...38شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...39شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...40شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 41شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 42شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 43شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...44شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 45شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 46شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...47شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...48شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...49شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...50شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 51شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...52شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 53شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 54شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 55شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...56شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 57شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 58شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 59شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 60شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 61شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 62شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 63شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...64شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...65شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...66شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...67شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 68شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 69شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 70شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 71شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...72شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...73شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 74شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...75شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 76شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...77شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...78شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 79شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 80شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 81شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 82شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 83شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 84شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...85شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...86شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 87شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...88شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...89شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...90شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 91شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...92شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 93شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...94شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...95شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 96شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...97شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...98شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 99شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...100شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...101شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 102شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...103شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 104شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...105شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...106شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 107شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...108شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 109شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 110شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...111شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 112شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...113شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...114شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 115شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 116شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...117شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 118شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 119شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 120شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 121شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...122شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...123شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 124شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 125شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...126شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 127شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 128شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...129شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...130شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 131شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...132شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 133شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 134شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 135شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 136شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...137شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...138شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...139شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...140شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 141شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 142شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 143شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...144شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 145شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...146شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 147شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...148شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...149شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 150شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 151شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 152شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...153شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 154شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 155شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...156شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 157شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...158شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 159شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...160شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 161شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 162شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...163شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 164شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...165شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 166شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...167شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...168شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...169شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 170شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 171شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...172شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 173شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 174شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...175شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...176شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...177شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...178شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 179شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...180شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...181شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...182شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...183شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 184شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 185شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...186شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 187شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...188شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...189شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 190شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 191شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 192شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...193شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 194شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 195شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 196شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...197شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 198شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 199شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 200شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 201شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 202شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 203شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...204شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...205شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 206شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 207شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 208شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 209شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 210شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...211شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...212شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 213شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 214شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 215شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 216شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...217شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 218شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...219شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 220شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 221شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 222شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 223شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 224شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 225شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 226شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 227شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 228شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 229شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 230شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...231شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...232شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...233شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 234شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 235شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...236شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 237شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 238شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...239شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 240شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 241شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...242شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...243شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 244شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 245شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 246شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...247شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...248شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...249شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...250شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 251شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 252شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...253شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...254شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...255شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 256شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...257شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...258شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 259شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...260شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...261شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 262شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...263شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...264شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 265شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 266شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 267شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 268شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...269شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...270شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 271شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 272شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...273شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...274شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 275شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 276شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...277شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...278شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...279شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...280شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 281شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 282شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 283شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...284شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 285شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 286شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 287شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 288شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 289شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 290شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 291شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 292شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...293شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...294شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...295شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 296شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...297شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 298شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...299شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 300شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...301شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...302شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...303شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...304شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 305شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 306شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 307شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 308شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...309شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 310شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...311شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...312شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...313شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 314شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...315شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 316شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 317شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...318شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...319شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 320شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 321شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 322شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 323شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 324شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...325شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 326شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...327شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...328شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...329شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 330شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 331شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...332شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 333شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 334شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 335شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...336شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...337شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 338شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 339شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 340شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 341شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...342شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...343شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 344شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 345شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 346شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...347شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 348شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...349شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...350شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 351شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 352شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 353شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...354شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 355شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...356شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 357شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...358شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...359شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...360شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 361شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 362شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 363شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...364شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...365شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!366شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 367شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 368شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...369شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 370شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 371شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 372شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 373شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...374شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 375شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 376شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 377شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...378شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 379شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 380شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...381شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 382شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...383شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 384شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...385شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 386شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 387شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 388شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 389شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...390شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 391شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 392شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 393شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 394شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 395شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 396شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 397شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 398شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...399شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 400شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...401شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 402شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 403شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 404شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 405شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 406شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...407شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...408شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 409شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 410شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...411شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...412شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...413شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 414شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 415شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 416شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...417شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...418شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...419شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 420شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 421شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 422شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 423شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 424شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...425شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 426شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...427شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...428شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...429شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...430شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...431شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...432شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...433شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...434شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 435شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 436شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...437شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 438شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 439شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...440شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...441شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...442شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...443شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 444شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...445شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...446شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 447شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 448شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 449شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...450شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 451شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 452شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...453شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...454شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 455شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...456شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 457شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...458شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...459شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 460شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 461شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 462شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...463شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...464شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...465شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...466شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 467شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 468شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...469شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...470شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 471شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...472شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 473شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...474شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟475شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...476شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...477شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...478شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 479شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...480شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 481شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 482شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 483شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...484شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 485شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 486شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 487شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...488شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 489شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...490شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...491شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...492شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 493شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...494شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...495شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...496شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 497شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...498شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 499شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...500شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...501شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 502شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 503شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 504شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 505شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 506شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ