به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند

2030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در سینه آنچه این دل مایوس می کند
کی در فرنگ نالهٔ ناقوس می کند
آنجا که سرو قد تو آراست بزم رقص
رنگ پریده مستی طاؤس می کند
گر حکیمانه زند کس چو تو ساغر جویا
می نگوییم که افسرده ادراک زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...2شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 3شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...4شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 5شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 6شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 7شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 8شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...9شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 10شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 11شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...12شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...13شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 14شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...15شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...16شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 17شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...18شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...19شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 20شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...21شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...22شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...23شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...24شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 25شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...26شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...27شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...28شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...29شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 30شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 31شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 32شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...33شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 34شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 35شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...36شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...37شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...38شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...39شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 40شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...41شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 42شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 43شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 44شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...45شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 46شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 47شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 48شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 49شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 50شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 51شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 52شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...53شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...54شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...55شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...56شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 57شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 58شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 59شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 60شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...61شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...62شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 63شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...64شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 65شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...66شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...67شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 68شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 69شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 70شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 71شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 72شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 73شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...74شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...75شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 76شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...77شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...78شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...79شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 80شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...81شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 82شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...83شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...84شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 85شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...86شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...87شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 88شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...89شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...90شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 91شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...92شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 93شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...94شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...95شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 96شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...97شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 98شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 99شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...100شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 101شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...102شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...103شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 104شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 105شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...106شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 107شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 108شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 109شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 110شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...111شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...112شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 113شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 114شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...115شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 116شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 117شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...118شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...119شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 120شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...121شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 122شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 123شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 124شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 125شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...126شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...127شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...128شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...129شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 130شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 131شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 132شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...133شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 134شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...135شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 136شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...137شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...138شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 139شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 140شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 141شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...142شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 143شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 144شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...145شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 146شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...147شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 148شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...149شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 150شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 151شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...152شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 153شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...154شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 155شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...156شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...157شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...158شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 159شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 160شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...161شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 162شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 163شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...164شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...165شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...166شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...167شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 168شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...169شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...170شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...171شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...172شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 173شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 174شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...175شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 176شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...177شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...178شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 179شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 180شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 181شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...182شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 183شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 184شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 185شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...186شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 187شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 188شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 189شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 190شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 191شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 192شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...193شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...194شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 195شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 196شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 197شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 198شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 199شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...200شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...201شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 202شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 203شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 204شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 205شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...206شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 207شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...208شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 209شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 210شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 211شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 212شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 213شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 214شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 215شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 216شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 217شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 218شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 219شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...220شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...221شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...222شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 223شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 224شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...225شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 226شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 227شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...228شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 229شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 230شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...231شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...232شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 233شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 234شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 235شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...236شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...237شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...238شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...239شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 240شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 241شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...242شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...243شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...244شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 245شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...246شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...247شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 248شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...249شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...250شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 251شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...252شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...253شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 254شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 255شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 256شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 257شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...258شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...259شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 260شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 261شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...262شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...263شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 264شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 265شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...266شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...267شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...268شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...269شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 270شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 271شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 272شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...273شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 274شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 275شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 276شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 277شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 278شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 279شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 280شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 281شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...282شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...283شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...284شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 285شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...286شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 287شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...288شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 289شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...290شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...291شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...292شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...293شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 294شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 295شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 296شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 297شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...298شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 299شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...300شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...301شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...302شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 303شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...304شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 305شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 306شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...307شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...308شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 309شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 310شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 311شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 312شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 313شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...314شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 315شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...316شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...317شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...318شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 319شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 320شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...321شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 322شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 323شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 324شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...325شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...326شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 327شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 328شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 329شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 330شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...331شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...332شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 333شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 334شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 335شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...336شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 337شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...338شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...339شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 340شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 341شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 342شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...343شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 344شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...345شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 346شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...347شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...348شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...349شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 350شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 351شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 352شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...353شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...354شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!355شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 356شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 357شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...358شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 359شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 360شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 361شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 362شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...363شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 364شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 365شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 366شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...367شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 368شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 369شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...370شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 371شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...372شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 373شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...374شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 375شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 376شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 377شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 378شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...379شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 380شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 381شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 382شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 383شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 384شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 385شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 386شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 387شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...388شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 389شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...390شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 391شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 392شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 393شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 394شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 395شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...396شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...397شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 398شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 399شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...400شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...401شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...402شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 403شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 404شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 405شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...406شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...407شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...408شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 409شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 410شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 411شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 412شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 413شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...414شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 415شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...416شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...417شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...418شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...419شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...420شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...421شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...422شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...423شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 424شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 425شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...426شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 427شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 428شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...429شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...430شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...431شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...432شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 433شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...434شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...435شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 436شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 437شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 438شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...439شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 440شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 441شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...442شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...443شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 444شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...445شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 446شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...447شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...448شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 449شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 450شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 451شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...452شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...453شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...454شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...455شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 456شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 457شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...458شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...459شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 460شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...461شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 462شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...463شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟464شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...465شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...466شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...467شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 468شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...469شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 470شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 471شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 472شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...473شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 474شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 475شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 476شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...477شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 478شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...479شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...480شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...481شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 482شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...483شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...484شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...485شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 486شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...487شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 488شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...489شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...490شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 491شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 492شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 493شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 494شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 495شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ