به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۷۰: زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آید

1700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آید
بلی هرگز در از دریای خون بیرون نمی آید
نمک ها بر جراحت زد تن درد آشنایم را
دلم از خجلت شور جنون بیرون نمی آید
دلم را هر قدر خواهی به سنگ امتحان بشکن
صدا زین ساغر لبریز خون بیرون نمی آید
نباشد شکوه ای صاحب هنر را بر زبان جویا
که هرگز از رگ یاقوت خون بیرون نمی آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶۹: عاقلان موعظه را زیب ده هوش کنند 2شمارهٔ ۵۷۰: زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آ ...3شمارهٔ ۵۷۱: لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام ...4شمارهٔ ۵۷۲: بی تو چشمم حلقهٔ گلدام حیرانی مبا ...5شمارهٔ ۵۷۳: زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یاب ...6شمارهٔ ۵۷۴: کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند ...7شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...8شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 9شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...10شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 11شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...12شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 13شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 14شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 15شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...16شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...17شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...18شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 19شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...20شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 21شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 22شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 23شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 24شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...25شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 26شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 27شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...28شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...29شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 30شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...31شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...32شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 33شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...34شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...35شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 36شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...37شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...38شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...39شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...40شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 41شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...42شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...43شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...44شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...45شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 46شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 47شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 48شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...49شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 50شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 51شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...52شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...53شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...54شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...55شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 56شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...57شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 58شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 59شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 60شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...61شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 62شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 63شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 64شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 65شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 66شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 67شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 68شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...69شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...70شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...71شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...72شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 73شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 74شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 75شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 76شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...77شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...78شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 79شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...80شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 81شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...82شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...83شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 84شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 85شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 86شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 87شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 88شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 89شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...90شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...91شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 92شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...93شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...94شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...95شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 96شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...97شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 98شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...99شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...100شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 101شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...102شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...103شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 104شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...105شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...106شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 107شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...108شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 109شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...110شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...111شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 112شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...113شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 114شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 115شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...116شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 117شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...118شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...119شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 120شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 121شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...122شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 123شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 124شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 125شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 126شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...127شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...128شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 129شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 130شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...131شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 132شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 133شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...134شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...135شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 136شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...137شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 138شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 139شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 140شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 141شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...142شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...143شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...144شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...145شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 146شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 147شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 148شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...149شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 150شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...151شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 152شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...153شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...154شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 155شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 156شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 157شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...158شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 159شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 160شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...161شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 162شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...163شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 164شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...165شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 166شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 167شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...168شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 169شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...170شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 171شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...172شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...173شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...174شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 175شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 176شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...177شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 178شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 179شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...180شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...181شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...182شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...183شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 184شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...185شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...186شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...187شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...188شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 189شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 190شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...191شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 192شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...193شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...194شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 195شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 196شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 197شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...198شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 199شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 200شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 201شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...202شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 203شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 204شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 205شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 206شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 207شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 208شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...209شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...210شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 211شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 212شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 213شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 214شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 215شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...216شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...217شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 218شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 219شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 220شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 221شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...222شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 223شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...224شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 225شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 226شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 227شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 228شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 229شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 230شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 231شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 232شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 233شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 234شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 235شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...236شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...237شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...238شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 239شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 240شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...241شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 242شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 243شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...244شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 245شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 246شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...247شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...248شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 249شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 250شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 251شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...252شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...253شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...254شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...255شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 256شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 257شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...258شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...259شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...260شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 261شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...262شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...263شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 264شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...265شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...266شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 267شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...268شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...269شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 270شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 271شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 272شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 273شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...274شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...275شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 276شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 277شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...278شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...279شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 280شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 281شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...282شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...283شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...284شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...285شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 286شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 287شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 288شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...289شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 290شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 291شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 292شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 293شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 294شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 295شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 296شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 297شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...298شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...299شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...300شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 301شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...302شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 303شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...304شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 305شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...306شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...307شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...308شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...309شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 310شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 311شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 312شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 313شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...314شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 315شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...316شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...317شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...318شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 319شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...320شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 321شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 322شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...323شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...324شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 325شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 326شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 327شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 328شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 329شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...330شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 331شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...332شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...333شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...334شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 335شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 336شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...337شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 338شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 339شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 340شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...341شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...342شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 343شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 344شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 345شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 346شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...347شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...348شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 349شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 350شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 351شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...352شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 353شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...354شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...355شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 356شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 357شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 358شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...359شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 360شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...361شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 362شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...363شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...364شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...365شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 366شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 367شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 368شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...369شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...370شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!371شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 372شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 373شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...374شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 375شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 376شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 377شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 378شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...379شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 380شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 381شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 382شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...383شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 384شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 385شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...386شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 387شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...388شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 389شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...390شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 391شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 392شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 393شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 394شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...395شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 396شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 397شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 398شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 399شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 400شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 401شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 402شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 403شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...404شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 405شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...406شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 407شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 408شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 409شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 410شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 411شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...412شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...413شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 414شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 415شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...416شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...417شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...418شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 419شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 420شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 421شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...422شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...423شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...424شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 425شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 426شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 427شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 428شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 429شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...430شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 431شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...432شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...433شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...434شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...435شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...436شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...437شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...438شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...439شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 440شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 441شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...442شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 443شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 444شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...445شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...446شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...447شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...448شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 449شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...450شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...451شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 452شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 453شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 454شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...455شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 456شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 457شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...458شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...459شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 460شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...461شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 462شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...463شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...464شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 465شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 466شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 467شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...468شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...469شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...470شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...471شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 472شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 473شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...474شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...475شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 476شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...477شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 478شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...479شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟480شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...481شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...482شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...483شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 484شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...485شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 486شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 487شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 488شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...489شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 490شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 491شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 492شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...493شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 494شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...495شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...496شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...497شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 498شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...499شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...500شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...501شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 502شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...503شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 504شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...505شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...506شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 507شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 508شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 509شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 510شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 511شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ