به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۶۸: نه تنها بی تو رنگ از روی گل آزاد برخیزد

1620عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نه تنها بی تو رنگ از روی گل آزاد برخیزد
که بو از غنچه چون آه از دل ناشاد برخیزد
زخاکم آن قدر بود بهار درد می آید
که چون گردم نشیند بر زمین فریاد برخیزد
زهجرت اشک خونین ریخت دردآلود از چشمم
به رنگ لاله ای کز تربت فرهاد برخیزد
عروج رتبه در پستی نماید خویش را جویا
سبک سیری که در راه طلب افتاد برخیزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶۷: شکست از جوش غم بازار رنگم ناله پی ...2شمارهٔ ۵۶۸: نه تنها بی تو رنگ از روی گل آزاد ...3شمارهٔ ۵۶۹: عاقلان موعظه را زیب ده هوش کنند 4شمارهٔ ۵۷۰: زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آ ...5شمارهٔ ۵۷۱: لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام ...6شمارهٔ ۵۷۲: بی تو چشمم حلقهٔ گلدام حیرانی مبا ...7شمارهٔ ۵۷۳: زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یاب ...8شمارهٔ ۵۷۴: کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند ...9شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...10شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 11شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...12شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 13شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...14شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 15شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 16شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 17شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...18شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...19شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...20شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 21شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...22شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 23شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 24شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 25شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 26شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...27شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 28شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 29شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...30شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...31شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 32شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...33شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...34شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 35شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...36شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...37شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 38شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...39شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...40شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...41شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...42شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 43شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...44شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...45شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...46شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...47شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 48شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 49شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 50شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...51شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 52شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 53شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...54شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...55شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...56شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...57شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 58شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...59شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 60شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 61شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 62شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...63شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 64شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 65شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 66شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 67شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 68شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 69شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 70شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...71شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...72شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...73شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...74شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 75شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 76شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 77شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 78شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...79شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...80شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 81شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...82شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 83شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...84شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...85شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 86شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 87شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 88شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 89شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 90شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 91شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...92شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...93شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 94شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...95شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...96شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...97شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 98شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...99شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 100شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...101شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...102شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 103شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...104شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...105شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 106شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...107شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...108شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 109شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...110شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 111شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...112شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...113شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 114شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...115شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 116شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 117شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...118شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 119شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...120شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...121شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 122شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 123شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...124شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 125شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 126شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 127شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 128شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...129شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...130شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 131شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 132شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...133شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 134شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 135شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...136شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...137شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 138شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...139شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 140شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 141شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 142شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 143شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...144شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...145شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...146شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...147شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 148شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 149شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 150شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...151شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 152شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...153شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 154شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...155شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...156شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 157شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 158شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 159شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...160شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 161شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 162شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...163شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 164شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...165شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 166شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...167شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 168شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 169شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...170شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 171شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...172شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 173شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...174شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...175شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...176شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 177شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 178شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...179شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 180شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 181شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...182شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...183شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...184شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...185شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 186شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...187شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...188شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...189شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...190شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 191شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 192شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...193شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 194شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...195شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...196شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 197شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 198شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 199شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...200شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 201شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 202شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 203شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...204شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 205شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 206شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 207شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 208شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 209شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 210شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...211شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...212شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 213شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 214شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 215شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 216شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 217شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...218شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...219شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 220شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 221شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 222شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 223شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...224شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 225شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...226شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 227شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 228شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 229شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 230شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 231شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 232شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 233شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 234شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 235شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 236شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 237شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...238شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...239شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...240شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 241شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 242شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...243شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 244شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 245شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...246شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 247شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 248شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...249شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...250شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 251شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 252شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 253شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...254شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...255شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...256شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...257شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 258شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 259شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...260شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...261شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...262شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 263شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...264شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...265شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 266شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...267شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...268شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 269شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...270شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...271شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 272شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 273شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 274شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 275شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...276شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...277شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 278شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 279شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...280شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...281شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 282شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 283شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...284شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...285شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...286شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...287شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 288شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 289شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 290شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...291شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 292شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 293شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 294شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 295شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 296شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 297شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 298شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 299شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...300شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...301شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...302شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 303شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...304شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 305شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...306شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 307شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...308شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...309شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...310شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...311شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 312شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 313شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 314شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 315شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...316شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 317شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...318شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...319شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...320شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 321شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...322شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 323شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 324شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...325شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...326شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 327شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 328شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 329شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 330شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 331شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...332شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 333شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...334شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...335شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...336شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 337شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 338شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...339شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 340شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 341شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 342شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...343شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...344شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 345شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 346شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 347شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 348شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...349شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...350شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 351شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 352شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 353شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...354شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 355شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...356شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...357شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 358شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 359شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 360شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...361شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 362شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...363شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 364شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...365شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...366شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...367شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 368شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 369شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 370شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...371شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...372شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!373شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 374شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 375شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...376شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 377شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 378شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 379شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 380شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...381شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 382شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 383شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 384شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...385شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 386شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 387شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...388شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 389شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...390شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 391شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...392شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 393شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 394شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 395شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 396شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...397شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 398شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 399شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 400شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 401شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 402شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 403شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 404شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 405شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...406شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 407شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...408شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 409شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 410شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 411شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 412شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 413شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...414شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...415شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 416شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 417شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...418شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...419شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...420شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 421شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 422شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 423شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...424شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...425شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...426شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 427شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 428شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 429شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 430شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 431شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...432شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 433شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...434شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...435شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...436شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...437شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...438شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...439شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...440شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...441شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 442شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 443شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...444شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 445شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 446شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...447شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...448شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...449شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...450شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 451شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...452شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...453شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 454شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 455شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 456شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...457شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 458شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 459شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...460شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...461شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 462شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...463شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 464شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...465شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...466شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 467شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 468شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 469شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...470شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...471شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...472شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...473شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 474شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 475شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...476شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...477شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 478شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...479شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 480شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...481شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟482شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...483شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...484شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...485شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 486شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...487شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 488شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 489شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 490شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...491شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 492شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 493شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 494شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...495شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 496شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...497شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...498شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...499شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 500شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...501شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...502شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...503شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 504شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...505شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 506شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...507شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...508شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 509شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 510شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 511شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 512شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 513شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ