به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۶۶: می توان صد عمر داد ناله و فریاد داد

1740عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

می توان صد عمر داد ناله و فریاد داد
آه از این کم فرصتی این عمر بی بنیاد داد
عاشقان زار را با قوت بازو چه کار
داد از دست اداهای تو ای فرهاد داد
جسم خاکی حجاب صورت معنی شود
این غبار راه هستی را توان بر باد داد
غنچه آسا هر که جویا دل به بند زر نهاد
آبرو را از پریشانی چو گل بر باد داد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶۵: می رود ظلمت چو خورشید از کمین پید ...2شمارهٔ ۵۶۶: می توان صد عمر داد ناله و فریاد د ...3شمارهٔ ۵۶۷: شکست از جوش غم بازار رنگم ناله پی ...4شمارهٔ ۵۶۸: نه تنها بی تو رنگ از روی گل آزاد ...5شمارهٔ ۵۶۹: عاقلان موعظه را زیب ده هوش کنند 6شمارهٔ ۵۷۰: زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آ ...7شمارهٔ ۵۷۱: لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام ...8شمارهٔ ۵۷۲: بی تو چشمم حلقهٔ گلدام حیرانی مبا ...9شمارهٔ ۵۷۳: زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یاب ...10شمارهٔ ۵۷۴: کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند ...11شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...12شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 13شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...14شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 15شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...16شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 17شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 18شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 19شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...20شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...21شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...22شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 23شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...24شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 25شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 26شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 27شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 28شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...29شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 30شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 31شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...32شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...33شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 34شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...35شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...36شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 37شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...38شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...39شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 40شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...41شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...42شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...43شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...44شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 45شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...46شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...47شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...48شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...49شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 50شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 51شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 52شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...53شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 54شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 55شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...56شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...57شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...58شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...59شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 60شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...61شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 62شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 63شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 64شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...65شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 66شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 67شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 68شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 69شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 70شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 71شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 72شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...73شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...74شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...75شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...76شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 77شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 78شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 79شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 80شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...81شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...82شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 83شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...84شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 85شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...86شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...87شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 88شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 89شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 90شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 91شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 92شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 93شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...94شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...95شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 96شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...97شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...98شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...99شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 100شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...101شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 102شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...103شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...104شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 105شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...106شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...107شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 108شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...109شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...110شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 111شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...112شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 113شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...114شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...115شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 116شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...117شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 118شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 119شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...120شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 121شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...122شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...123شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 124شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 125شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...126شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 127شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 128شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 129شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 130شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...131شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...132شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 133شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 134شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...135شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 136شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 137شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...138شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...139شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 140شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...141شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 142شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 143شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 144شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 145شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...146شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...147شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...148شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...149شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 150شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 151شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 152شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...153شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 154شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...155شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 156شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...157شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...158شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 159شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 160شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 161شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...162شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 163شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 164شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...165شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 166شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...167شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 168شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...169شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 170شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 171شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...172شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 173شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...174شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 175شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...176شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...177شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...178شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 179شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 180شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...181شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 182شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 183شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...184شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...185شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...186شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...187شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 188شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...189شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...190شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...191شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...192شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 193شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 194شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...195شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 196شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...197شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...198شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 199شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 200شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 201شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...202شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 203شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 204شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 205شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...206شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 207شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 208شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 209شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 210شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 211شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 212شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...213شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...214شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 215شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 216شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 217شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 218شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 219شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...220شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...221شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 222شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 223شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 224شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 225شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...226شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 227شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...228شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 229شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 230شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 231شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 232شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 233شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 234شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 235شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 236شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 237شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 238شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 239شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...240شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...241شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...242شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 243شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 244شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...245شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 246شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 247شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...248شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 249شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 250شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...251شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...252شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 253شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 254شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 255شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...256شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...257شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...258شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...259شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 260شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 261شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...262شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...263شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...264شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 265شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...266شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...267شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 268شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...269شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...270شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 271شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...272شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...273شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 274شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 275شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 276شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 277شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...278شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...279شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 280شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 281شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...282شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...283شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 284شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 285شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...286شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...287شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...288شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...289شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 290شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 291شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 292شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...293شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 294شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 295شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 296شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 297شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 298شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 299شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 300شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 301شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...302شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...303شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...304شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 305شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...306شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 307شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...308شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 309شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...310شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...311شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...312شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...313شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 314شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 315شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 316شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 317شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...318شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 319شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...320شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...321شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...322شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 323شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...324شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 325شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 326شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...327شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...328شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 329شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 330شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 331شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 332شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 333شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...334شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 335شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...336شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...337شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...338شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 339شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 340شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...341شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 342شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 343شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 344شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...345شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...346شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 347شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 348شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 349شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 350شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...351شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...352شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 353شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 354شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 355شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...356شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 357شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...358شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...359شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 360شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 361شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 362شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...363شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 364شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...365شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 366شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...367شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...368شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...369شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 370شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 371شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 372شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...373شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...374شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!375شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 376شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 377شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...378شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 379شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 380شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 381شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 382شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...383شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 384شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 385شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 386شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...387شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 388شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 389شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...390شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 391شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...392شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 393شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...394شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 395شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 396شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 397شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 398شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...399شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 400شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 401شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 402شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 403شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 404شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 405شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 406شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 407شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...408شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 409شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...410شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 411شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 412شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 413شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 414شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 415شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...416شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...417شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 418شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 419شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...420شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...421شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...422شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 423شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 424شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 425شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...426شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...427شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...428شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 429شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 430شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 431شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 432شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 433شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...434شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 435شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...436شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...437شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...438شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...439شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...440شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...441شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...442شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...443شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 444شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 445شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...446شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 447شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 448شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...449شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...450شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...451شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...452شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 453شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...454شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...455شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 456شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 457شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 458شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...459شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 460شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 461شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...462شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...463شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 464شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...465شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 466شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...467شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...468شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 469شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 470شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 471شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...472شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...473شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...474شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...475شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 476شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 477شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...478شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...479شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 480شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...481شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 482شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...483شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟484شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...485شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...486شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...487شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 488شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...489شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 490شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 491شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 492شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...493شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 494شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 495شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 496شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...497شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 498شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...499شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...500شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...501شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 502شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...503شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...504شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...505شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 506شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...507شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 508شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...509شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...510شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 511شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 512شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 513شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 514شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 515شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ