به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۶۵: می رود ظلمت چو خورشید از کمین پیدا شود

1730عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

می رود ظلمت چو خورشید از کمین پیدا شود
غم نهان گردد چو آن نازآفرین پیدا شود
در رم گم شد دل از همراهی سیل سرشک
عاقبت در کوچه بند آستین پیدا شود
شبنمی را کی بود تاب فروغ آفتاب
محو گردم هر کجا آن مه جبین پیدا شود
ظلمت کلفت برد جویا زدل از یک نگاه
شمع من چون با عذار آتشین پیدا شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶۴: سرو من چون به سر شوخی انداز آمد 2شمارهٔ ۵۶۵: می رود ظلمت چو خورشید از کمین پید ...3شمارهٔ ۵۶۶: می توان صد عمر داد ناله و فریاد د ...4شمارهٔ ۵۶۷: شکست از جوش غم بازار رنگم ناله پی ...5شمارهٔ ۵۶۸: نه تنها بی تو رنگ از روی گل آزاد ...6شمارهٔ ۵۶۹: عاقلان موعظه را زیب ده هوش کنند 7شمارهٔ ۵۷۰: زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آ ...8شمارهٔ ۵۷۱: لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام ...9شمارهٔ ۵۷۲: بی تو چشمم حلقهٔ گلدام حیرانی مبا ...10شمارهٔ ۵۷۳: زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یاب ...11شمارهٔ ۵۷۴: کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند ...12شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...13شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 14شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...15شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 16شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...17شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 18شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 19شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 20شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...21شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...22شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...23شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 24شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...25شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 26شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 27شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 28شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 29شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...30شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 31شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 32شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...33شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...34شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 35شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...36شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...37شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 38شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...39شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...40شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 41شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...42شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...43شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...44شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...45شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 46شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...47شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...48شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...49شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...50شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 51شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 52شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 53شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...54شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 55شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 56شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...57شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...58شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...59شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...60شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 61شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...62شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 63شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 64شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 65شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...66شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 67شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 68شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 69شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 70شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 71شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 72شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 73شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...74شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...75شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...76شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...77شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 78شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 79شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 80شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 81شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...82شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...83شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 84شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...85شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 86شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...87شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...88شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 89شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 90شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 91شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 92شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 93شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 94شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...95شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...96شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 97شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...98شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...99شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...100شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 101شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...102شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 103شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...104شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...105شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 106شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...107شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...108شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 109شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...110شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...111شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 112شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...113شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 114شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...115شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...116شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 117شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...118شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 119شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 120شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...121شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 122شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...123شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...124شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 125شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 126شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...127شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 128شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 129شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 130شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 131شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...132شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...133شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 134شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 135شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...136شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 137شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 138شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...139شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...140شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 141شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...142شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 143شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 144شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 145شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 146شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...147شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...148شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...149شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...150شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 151شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 152شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 153شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...154شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 155شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...156شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 157شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...158شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...159شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 160شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 161شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 162شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...163شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 164شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 165شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...166شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 167شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...168شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 169شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...170شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 171شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 172شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...173شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 174شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...175شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 176شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...177شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...178شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...179شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 180شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 181شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...182شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 183شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 184شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...185شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...186شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...187شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...188شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 189شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...190شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...191شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...192شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...193شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 194شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 195شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...196شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 197شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...198شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...199شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 200شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 201شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 202شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...203شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 204شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 205شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 206شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...207شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 208شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 209شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 210شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 211شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 212شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 213شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...214شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...215شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 216شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 217شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 218شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 219شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 220شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...221شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...222شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 223شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 224شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 225شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 226شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...227شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 228شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...229شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 230شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 231شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 232شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 233شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 234شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 235شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 236شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 237شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 238شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 239شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 240شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...241شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...242شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...243شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 244شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 245شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...246شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 247شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 248شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...249شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 250شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 251شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...252شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...253شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 254شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 255شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 256شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...257شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...258شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...259شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...260شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 261شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 262شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...263شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...264شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...265شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 266شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...267شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...268شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 269شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...270شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...271شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 272شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...273شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...274شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 275شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 276شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 277شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 278شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...279شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...280شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 281شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 282شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...283شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...284شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 285شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 286شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...287شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...288شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...289شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...290شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 291شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 292شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 293شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...294شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 295شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 296شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 297شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 298شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 299شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 300شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 301شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 302شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...303شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...304شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...305شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 306شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...307شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 308شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...309شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 310شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...311شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...312شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...313شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...314شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 315شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 316شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 317شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 318شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...319شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 320شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...321شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...322شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...323شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 324شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...325شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 326شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 327شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...328شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...329شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 330شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 331شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 332شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 333شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 334شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...335شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 336شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...337شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...338شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...339شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 340شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 341شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...342شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 343شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 344شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 345شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...346شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...347شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 348شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 349شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 350شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 351شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...352شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...353شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 354شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 355شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 356شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...357شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 358شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...359شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...360شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 361شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 362شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 363شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...364شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 365شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...366شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 367شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...368شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...369شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...370شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 371شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 372شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 373شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...374شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...375شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!376شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 377شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 378شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...379شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 380شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 381شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 382شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 383شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...384شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 385شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 386شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 387شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...388شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 389شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 390شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...391شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 392شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...393شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 394شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...395شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 396شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 397شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 398شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 399شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...400شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 401شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 402شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 403شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 404شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 405شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 406شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 407شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 408شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...409شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 410شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...411شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 412شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 413شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 414شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 415شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 416شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...417شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...418شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 419شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 420شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...421شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...422شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...423شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 424شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 425شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 426شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...427شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...428شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...429شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 430شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 431شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 432شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 433شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 434شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...435شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 436شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...437شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...438شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...439شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...440شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...441شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...442شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...443شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...444شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 445شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 446شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...447شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 448شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 449شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...450شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...451شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...452شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...453شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 454شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...455شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...456شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 457شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 458شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 459شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...460شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 461شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 462شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...463شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...464شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 465شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...466شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 467شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...468شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...469شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 470شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 471شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 472شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...473شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...474شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...475شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...476شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 477شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 478شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...479شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...480شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 481شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...482شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 483شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...484شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟485شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...486شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...487شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...488شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 489شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...490شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 491شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 492شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 493شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...494شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 495شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 496شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 497شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...498شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 499شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...500شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...501شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...502شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 503شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...504شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...505شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...506شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 507شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...508شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 509شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...510شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...511شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 512شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 513شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 514شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 515شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 516شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ