به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۶۴: سرو من چون به سر شوخی انداز آمد

1740عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سرو من چون به سر شوخی انداز آمد
گلبن از شوق چو طاوس به پرواز آمد
سوی من شست گشاید چو کشد جانب غیر
چشمت از ناوک مژگان به چپ انداز آمد
مدتی رفتن و برگشتن او چون نگه است
تا خیال تو برفت از نظرم بازم آمد
در جوابم گره افتاد زحیرت به زبان
نرگس پرفن او بسکه سخن ساز آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶۳: چون شدم از خویش ره در بزم یارم دا ...2شمارهٔ ۵۶۴: سرو من چون به سر شوخی انداز آمد 3شمارهٔ ۵۶۵: می رود ظلمت چو خورشید از کمین پید ...4شمارهٔ ۵۶۶: می توان صد عمر داد ناله و فریاد د ...5شمارهٔ ۵۶۷: شکست از جوش غم بازار رنگم ناله پی ...6شمارهٔ ۵۶۸: نه تنها بی تو رنگ از روی گل آزاد ...7شمارهٔ ۵۶۹: عاقلان موعظه را زیب ده هوش کنند 8شمارهٔ ۵۷۰: زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آ ...9شمارهٔ ۵۷۱: لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام ...10شمارهٔ ۵۷۲: بی تو چشمم حلقهٔ گلدام حیرانی مبا ...11شمارهٔ ۵۷۳: زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یاب ...12شمارهٔ ۵۷۴: کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند ...13شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...14شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 15شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...16شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 17شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...18شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 19شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 20شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 21شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...22شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...23شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...24شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 25شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...26شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 27شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 28شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 29شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 30شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...31شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 32شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 33شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...34شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...35شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 36شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...37شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...38شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 39شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...40شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...41شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 42شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...43شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...44شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...45شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...46شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 47شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...48شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...49شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...50شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...51شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 52شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 53شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 54شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...55شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 56شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 57شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...58شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...59شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...60شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...61شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 62شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...63شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 64شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 65شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 66شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...67شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 68شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 69شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 70شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 71شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 72شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 73شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 74شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...75شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...76شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...77شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...78شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 79شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 80شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 81شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 82شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...83شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...84شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 85شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...86شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 87شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...88شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...89شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 90شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 91شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 92شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 93شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 94شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 95شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...96شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...97شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 98شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...99شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...100شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...101شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 102شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...103شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 104شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...105شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...106شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 107شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...108شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...109شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 110شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...111شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...112شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 113شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...114شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 115شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...116شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...117شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 118شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...119شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 120شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 121شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...122شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 123شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...124شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...125شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 126شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 127شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...128شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 129شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 130شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 131شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 132شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...133شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...134شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 135شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 136شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...137شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 138شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 139شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...140شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...141شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 142شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...143شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 144شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 145شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 146شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 147شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...148شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...149شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...150شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...151شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 152شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 153شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 154شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...155شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 156شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...157شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 158شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...159شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...160شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 161شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 162شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 163شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...164شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 165شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 166شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...167شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 168شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...169شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 170شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...171شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 172شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 173شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...174شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 175شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...176شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 177شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...178شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...179شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...180شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 181شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 182شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...183شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 184شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 185شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...186شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...187شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...188شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...189شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 190شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...191شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...192شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...193شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...194شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 195شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 196شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...197شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 198شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...199شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...200شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 201شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 202شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 203شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...204شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 205شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 206شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 207شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...208شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 209شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 210شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 211شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 212شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 213شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 214شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...215شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...216شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 217شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 218شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 219شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 220شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 221شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...222شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...223شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 224شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 225شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 226شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 227شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...228شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 229شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...230شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 231شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 232شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 233شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 234شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 235شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 236شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 237شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 238شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 239شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 240شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 241شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...242شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...243شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...244شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 245شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 246شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...247شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 248شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 249شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...250شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 251شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 252شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...253شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...254شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 255شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 256شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 257شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...258شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...259شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...260شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...261شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 262شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 263شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...264شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...265شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...266شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 267شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...268شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...269شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 270شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...271شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...272شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 273شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...274شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...275شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 276شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 277شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 278شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 279شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...280شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...281شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 282شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 283شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...284شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...285شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 286شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 287شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...288شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...289شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...290شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...291شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 292شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 293شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 294شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...295شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 296شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 297شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 298شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 299شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 300شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 301شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 302شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 303شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...304شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...305شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...306شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 307شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...308شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 309شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...310شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 311شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...312شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...313شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...314شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...315شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 316شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 317شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 318شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 319شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...320شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 321شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...322شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...323شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...324شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 325شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...326شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 327شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 328شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...329شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...330شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 331شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 332شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 333شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 334شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 335شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...336شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 337شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...338شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...339شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...340شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 341شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 342شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...343شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 344شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 345شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 346شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...347شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...348شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 349شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 350شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 351شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 352شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...353شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...354شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 355شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 356شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 357شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...358شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 359شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...360شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...361شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 362شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 363شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 364شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...365شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 366شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...367شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 368شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...369شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...370شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...371شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 372شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 373شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 374شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...375شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...376شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!377شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 378شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 379شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...380شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 381شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 382شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 383شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 384شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...385شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 386شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 387شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 388شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...389شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 390شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 391شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...392شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 393شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...394شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 395شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...396شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 397شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 398شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 399شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 400شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...401شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 402شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 403شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 404شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 405شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 406شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 407شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 408شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 409شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...410شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 411شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...412شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 413شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 414شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 415شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 416شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 417شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...418شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...419شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 420شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 421شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...422شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...423شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...424شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 425شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 426شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 427شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...428شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...429شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...430شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 431شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 432شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 433شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 434شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 435شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...436شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 437شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...438شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...439شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...440شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...441شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...442شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...443شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...444شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...445شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 446شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 447شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...448شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 449شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 450شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...451شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...452شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...453شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...454شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 455شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...456شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...457شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 458شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 459شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 460شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...461شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 462شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 463شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...464شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...465شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 466شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...467شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 468شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...469شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...470شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 471شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 472شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 473شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...474شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...475شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...476شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...477شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 478شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 479شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...480شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...481شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 482شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...483شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 484شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...485شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟486شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...487شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...488شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...489شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 490شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...491شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 492شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 493شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 494شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...495شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 496شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 497شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 498شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...499شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 500شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...501شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...502شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...503شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 504شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...505شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...506شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...507شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 508شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...509شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 510شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...511شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...512شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 513شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 514شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 515شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 516شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 517شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ