به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۶۳: چون شدم از خویش ره در بزم یارم داده اند

2580عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون شدم از خویش ره در بزم یارم داده اند
رفته ام تا از میان جا در کنارم داده اند
بر مآل خویش خندم یا به اوضاع زمان
من که همچون گل یک خنده وارم داده اند
هر سر مو جوش وحدت می زند بر پیکرم
تا ز دل پیمانهٔ لبریز یارم داده اند
چون گل داغش بخندد در فضای سینه ام
دیدهٔ گریان تر از ابر بهارم داده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶۲: از گریه دیده ای که سفیدش نمی کنند 2شمارهٔ ۵۶۳: چون شدم از خویش ره در بزم یارم دا ...3شمارهٔ ۵۶۴: سرو من چون به سر شوخی انداز آمد 4شمارهٔ ۵۶۵: می رود ظلمت چو خورشید از کمین پید ...5شمارهٔ ۵۶۶: می توان صد عمر داد ناله و فریاد د ...6شمارهٔ ۵۶۷: شکست از جوش غم بازار رنگم ناله پی ...7شمارهٔ ۵۶۸: نه تنها بی تو رنگ از روی گل آزاد ...8شمارهٔ ۵۶۹: عاقلان موعظه را زیب ده هوش کنند 9شمارهٔ ۵۷۰: زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آ ...10شمارهٔ ۵۷۱: لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام ...11شمارهٔ ۵۷۲: بی تو چشمم حلقهٔ گلدام حیرانی مبا ...12شمارهٔ ۵۷۳: زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یاب ...13شمارهٔ ۵۷۴: کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند ...14شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...15شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 16شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...17شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 18شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...19شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 20شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 21شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 22شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...23شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...24شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...25شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 26شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...27شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 28شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 29شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 30شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 31شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...32شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 33شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 34شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...35شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...36شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 37شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...38شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...39شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 40شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...41شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...42شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 43شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...44شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...45شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...46شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...47شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 48شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...49شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...50شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...51شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...52شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 53شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 54شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 55شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...56شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 57شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 58شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...59شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...60شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...61شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...62شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 63شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...64شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 65شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 66شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 67شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...68شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 69شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 70شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 71شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 72شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 73شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 74شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 75شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...76شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...77شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...78شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...79شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 80شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 81شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 82شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 83شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...84شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...85شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 86شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...87شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 88شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...89شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...90شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 91شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 92شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 93شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 94شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 95شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 96شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...97شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...98شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 99شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...100شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...101شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...102شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 103شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...104شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 105شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...106شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...107شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 108شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...109شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...110شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 111شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...112شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...113شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 114شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...115شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 116شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...117شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...118شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 119شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...120شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 121شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 122شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...123شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 124شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...125شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...126شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 127شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 128شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...129شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 130شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 131شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 132شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 133شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...134شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...135شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 136شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 137شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...138شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 139شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 140شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...141شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...142شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 143شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...144شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 145شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 146شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 147شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 148شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...149شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...150شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...151شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...152شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 153شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 154شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 155شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...156شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 157شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...158شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 159شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...160شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...161شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 162شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 163شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 164شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...165شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 166شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 167شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...168شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 169شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...170شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 171شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...172شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 173شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 174شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...175شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 176شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...177شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 178شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...179شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...180شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...181شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 182شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 183شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...184شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 185شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 186شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...187شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...188شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...189شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...190شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 191شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...192شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...193شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...194شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...195شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 196شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 197شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...198شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 199شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...200شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...201شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 202شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 203شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 204شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...205شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 206شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 207شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 208شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...209شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 210شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 211شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 212شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 213شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 214شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 215شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...216شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...217شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 218شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 219شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 220شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 221شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 222شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...223شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...224شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 225شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 226شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 227شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 228شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...229شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 230شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...231شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 232شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 233شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 234شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 235شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 236شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 237شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 238شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 239شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 240شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 241شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 242شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...243شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...244شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...245شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 246شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 247شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...248شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 249شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 250شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...251شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 252شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 253شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...254شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...255شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 256شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 257شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 258شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...259شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...260شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...261شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...262شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 263شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 264شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...265شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...266شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...267شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 268شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...269شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...270شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 271شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...272شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...273شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 274شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...275شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...276شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 277شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 278شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 279شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 280شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...281شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...282شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 283شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 284شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...285شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...286شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 287شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 288شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...289شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...290شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...291شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...292شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 293شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 294شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 295شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...296شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 297شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 298شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 299شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 300شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 301شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 302شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 303شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 304شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...305شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...306شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...307شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 308شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...309شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 310شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...311شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 312شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...313شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...314شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...315شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...316شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 317شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 318شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 319شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 320شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...321شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 322شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...323شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...324شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...325شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 326شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...327شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 328شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 329شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...330شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...331شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 332شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 333شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 334شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 335شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 336شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...337شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 338شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...339شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...340شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...341شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 342شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 343شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...344شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 345شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 346شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 347شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...348شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...349شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 350شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 351شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 352شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 353شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...354شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...355شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 356شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 357شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 358شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...359شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 360شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...361شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...362شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 363شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 364شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 365شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...366شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 367شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...368شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 369شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...370شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...371شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...372شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 373شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 374شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 375شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...376شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...377شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!378شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 379شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 380شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...381شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 382شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 383شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 384شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 385شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...386شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 387شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 388شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 389شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...390شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 391شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 392شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...393شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 394شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...395شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 396شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...397شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 398شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 399شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 400شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 401شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...402شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 403شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 404شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 405شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 406شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 407شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 408شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 409شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 410شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...411شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 412شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...413شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 414شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 415شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 416شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 417شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 418شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...419شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...420شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 421شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 422شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...423شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...424شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...425شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 426شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 427شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 428شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...429شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...430شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...431شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 432شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 433شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 434شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 435شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 436شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...437شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 438شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...439شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...440شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...441شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...442شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...443شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...444شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...445شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...446شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 447شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 448شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...449شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 450شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 451شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...452شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...453شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...454شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...455شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 456شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...457شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...458شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 459شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 460شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 461شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...462شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 463شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 464شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...465شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...466شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 467شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...468شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 469شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...470شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...471شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 472شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 473شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 474شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...475شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...476شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...477شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...478شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 479شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 480شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...481شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...482شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 483شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...484شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 485شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...486شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟487شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...488شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...489شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...490شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 491شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...492شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 493شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 494شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 495شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...496شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 497شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 498شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 499شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...500شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 501شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...502شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...503شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...504شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 505شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...506شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...507شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...508شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 509شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...510شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 511شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...512شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...513شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 514شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 515شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 516شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 517شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 518شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ