کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون به صحرا نکهت آن زلف شبگون می رود
    نافه می بالد چنان کز پوست بیرون می رود
    می کشد با آنکه بار یک جهان دل را به دوش
    سرو آزادم ببین نام خدا چون می رود
    بسکه چشم می پرستت دشمن هشیاری است
    گر فلاطون آید از بزم تو مجنون می رود
    جهل باشد رنجش از دخل کج ارباب جهل
    حرف در بیدردی یاران محزون می رود
    من نمی گویم تویی دزد دل اما چون کنم
    کز کنارم تا سر کویت پی خون می رود
    گر فتد جویا به دریا عکس روی ما من
    همچو سیل تند هامون سوی جیحون می رود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha