طرهٔ مشکین چو جانان دسته بست
دل ز دود آه ریحان دسته بست
از دریدن در غمت دل غنچه وار
یک بغل چاک گریبان دسته بست
بسکه شب در اشکریزیها فشرد
چشم گریان خار مژگان دسته بست
ز آب و رنگ حسن او در آتشم
از گل داغ بهاران دسته بست
رفتی و گلهای داغ سینه را
بی تو امشب رشتهٔ جان دسته بست
گریه تا سر کردن جویا دیده ام
داغ دل گلهای خندان دسته بست