کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا نقاب از عارض آن سرو چمن پیرا گرفت
    لاله از شرم رخ لعلش ره صحرا گرفت
    جلوه گر ز آیینهٔ نقصان شود حسن کمال
    تا به سروستان شدی کار قدت بالا گرفت
    در فغان چون کوهسار آمد ز درد ناله ام
    پنجهٔ بیداد دل تا دامت صحرا گرفت
    دانه یاقوت می ریزد سرشک از دیده اش
    هر که کام دل از آن لعل قدح پیما گرفت
    تا نسیم آورد بوی لیلی ما را به دشت
    گل چو نقش پا به پیشانی ره صحرا گرفت
    انبساط خاطرت را غنچه سان آماده باش
    گر دلت امروز از اندیشهٔ فردا گرفت
    بسکه از پا تا سرش جویا دو رنگی ظاهر است
    سرو قدش باج از شاخ گل رعنا گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha