کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل زند پهلو به نور وادی ایمن چو صبح
    ‏ گر به استغنا فشاند بر جهان دامن چو صبح
    دولت وصل از گریبان تو سر بیرون کند
    گر کنی پیراهن هستی قبا بر تن چو صبح
    داغ مادرزادش از خورشید نورانی تر است
    هر کرا جزو بدن شد چاک پیراهن چو صبح
    گر صفابخشی دلت را صد چراغ آفتاب
    می توانی کردن از باد نفس روشن چو صبح
    سینه را با پنجهٔ بی طاقتی درهم درد
    کی نهان در پرده می ماند دل روشن چو صبح
    شام بخت تیره ام جویا شود روشن چو روز
    مهر من خندد اگر یکدم به روی من چو صبح

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha