غنچه از نسبت لعل تو نزاکت دارد
نمک از پهلوی حسن تو ملاحت دارد
از دل خون شدهٔ من چه نشان می طلبی
آنقدر گم شده در عشق که شهرت دارد
می دهد داد ملاحت ز تبسم لعلش
قهقهه خندهٔ او شور قیامت دارد
غم دوریش نشانید به خاکم چو خدنگ
نونهالی که خدایش به سلامت دارد