کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به معشوقی سزاوار است حسنی گو ادا دارد
    وگرنه هر گلی کز خاک می روید صفا دارد
    شکست نفس از فیض کمال نفس می باشد
    ز غلطانی در یکدانهٔ ما آسیا دارد
    رباید بیشتر دل را چو گردد حسن کامل تر
    به پپیچ و تاب خط رخسار او موج صفا دارد
    به هر مویش دو عالم می دهم بیعانه خوش باشد
    اگر زلف سیاه او سر سودای ما دارد
    نمی ترسد اگر از تیغ بازی های ابرویش
    چرا آیینه از جوهر زره زیر قبا دارد
    به صحرایی که در وی خاک گردد کشتهٔ چشمت
    ز ریگش روغن بادام اگر گیرند جا دارد
    پی آزار ما با دیگران شد سرگردان امشب
    نگاه از جانب هر کس که می دزدد به ما دارد
    ز درد می خمیر دل بود صهباپرستان را
    بلی آیینهٔ ما جوهر از موج صبا دارد
    ببین در صنعت نیرنگ سازی دست قدرت را
    که نه گوی از فلک پیوسته رقصان در هوا دارد
    نمیراند دلی را هر که دارد مسلک جویا
    به کیش دردمندان شمع کشتن خونبها دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha