کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رازها را لب خاموش نگهبان باشد
    غنچه را پرده در دل لب خندان باشد
    رشحه ای ریخته از خامهٔ بی رنگی او
    هر قدر نقش که بر صفحهٔ امکان باشد
    آتش افروز دلم آنکه به یک ساغر شد
    گر کشد جام دگر آفت دوران باشد
    خال بیجاست بجز عارض او در هر جاست
    مسند مور کف دست سلیمان باشد
    غم متاعی است که در سینه من ریخته است
    حسن، جنسی که به بازار تو ارزان باشد
    بر لبش شور فغان شیون زنجیر شود
    هر کرا زلف کجت سلسله جنبان باشد
    دل جویا ز تمنای می و شاهد و شمع
    همچو پروانه و شبهای چراغان باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha