کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم هر گاه احرام طواف یار می بندد
    فلک چون غنچه اش محمل بنوک خار می بندد
    زپیچ و تاب آن زلف گرهگیرم بود روشن
    که چشم جادوی او بندها بر مار می بندد
    مرا افسرده دارد سردمهریهای او چندان
    که بر مژگان سرشکم چون در شهوار می بندد
    خیال عارض او می گشاید ده در جنت
    به رویم باغبان گر یک در گلزار می بندد
    خرامت چون به دام حیرت آرد اهل گلشن را
    ز افغان غنچه سان مرغ چمن منقار می بندد
    برفت از هوش جویا در نگاه اولین ورنه
    هر آن کس واله آن بت شور زنار می بندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha