جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱۹: دلم هر گاه احرام طواف یار می بندد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم هر گاه احرام طواف یار می بندد فلک چون غنچه اش محمل بنوک خار می بندد زپیچ و تاب آن زلف گرهگیرم بود روشن که چشم جادوی او بندها بر مار می بندد مرا افسرده دارد سردمهریهای او چندان که بر مژگان سرشکم چون در شهوار می بندد خیال عارض او می گشاید ده در جنت به رویم باغبان گر یک در گلزار می بندد خرامت چون به دام حیرت آرد اهل گلشن را ز افغان غنچه سان مرغ چمن منقار می بندد برفت از هوش جویا در نگاه اولین ورنه هر آن کس واله آن بت شور زنار می بندد جویا تبریزی