کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کسیکه رفتن ازین نشئه در نظر دارد
    به قدر طول سفر زاد راه بردارد
    فریب خوردهٔ دولت قرین آفتهاست
    زموج آب گهر کشتیش خطر دارد
    کسیکه آن مژه گردیده تکیه گاه دلش
    هزار نشتر الماس در جگر دارد
    بود نهایت سیر فغان زلب تا گوش
    ز دل چو ناله برآید به دل اثر دارد
    خوش است بی سر و پایی ولی زخود رفتن
    زحق نمی گذرم عالمی دگر دارد
    خون جگر زهر بن مو بی تو سر شود
    هر موی بر تنم زغمت نیشتر شود
    بویش نشان زگرد رهی می دهد مرا
    ترسم ز سیر گل غم دل بیشتر شود
    در باغ رنگ گل چو دل غنچه بشکند
    هرگه به ناز نوگل من جلوه گر شود
    عیش شباب را غم پیری بود ز پی
    باشد خمار بادهٔ شب چون سحر شود
    در سیر باغ بیشتر از خویش می روم
    دور از تو رنگ و بوی گلم بال و پر شود
    گفتی دوای درد تو جویا بگو که چیست
    وصلت بود علاج میسر اگر شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha