کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر در گریه خودداری کنم چشمم خطر دارد
    زضبط اشک ترسم این جراحت آب بردارد
    کسی را لاف حیرانی رسد در بزم دیدارش
    که چون گوهر به آب خشک دایم دیده تر دارد
    نیندیشد زمردن هر که در ذکر خدا باشد
    چو بندد رخت هستی از زبان برگ سفر دارد
    به رنگ بهله از سر پنجه اش کاری نمی آید
    ز بی مغزی رعونت پیشه دستی بر کمر دارد
    نگاه او چه خونریز است از بالای مژگانش
    چو ماهی با خود این خنجر هزاران نیشتر دارد
    زعجز نالهٔ بلبل دلم را درد می گیرد
    کسی چون کام بردارد زمعشوقی که زر دارد
    چه می بود اینکه چشمش ریخت در پیمانه ام جویا
    عجب نبود گرم تا صبح محشر بی خبر دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha