کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان آزاد گرفتار تن زار بماند
    همچو گنجی که نهان در ته دیوار بماند
    از پریشان نظری گشته پریشان دلها
    دیده آن است که در حسرت دیدار بماند
    روز را مهر به شب گر برساند عجب است
    بسکه حیران تو چون صورت دیوار بماند
    تا به باغ آمده ای دست و دل سرو و چنار
    در تماشای سراپای تو از کار بماند
    چون نگه در حرم دیدهٔ حیرت زدگان
    راز رسوای تو در پرده اسرار بماند
    سرو را شرم قدت سلسله بر پای نهاد
    دید تا طور خرام تو ز رفتار بماند
    تو به حال دل خود هیچ نمی پردازی
    حیف کاین آینه در پردهٔ زنگار بماند
    همچو شبنم بود از بال نگه پروازش
    آن سبکروح که حیران رخ یار بماند
    کی زکار دل خود بر بدر آری جویا
    چرخ سرگشتهٔ این نقطه چو پرگار بماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha