جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۴: اگر در گریه خودداری کنم چشمم خطر دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر در گریه خودداری کنم چشمم خطر دارد زضبط اشک ترسم این جراحت آب بردارد کسی را لاف حیرانی رسد در بزم دیدارش که چون گوهر به آب خشک دایم دیده تر دارد نیندیشد زمردن هر که در ذکر خدا باشد چو بندد رخت هستی از زبان برگ سفر دارد به رنگ بهله از سر پنجه اش کاری نمی آید ز بی مغزی رعونت پیشه دستی بر کمر دارد نگاه او چه خونریز است از بالای مژگانش چو ماهی با خود این خنجر هزاران نیشتر دارد زعجز نالهٔ بلبل دلم را درد می گیرد کسی چون کام بردارد زمعشوقی که زر دارد چه می بود اینکه چشمش ریخت در پیمانه ام جویا عجب نبود گرم تا صبح محشر بی خبر دارد جویا تبریزی