کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به گردون آفتاب چون گرد دامن افشاند
    عبیر نور این فانوس بر پیراهن افشاند
    شراب آرزوها مست خواب غفلتم دارد
    خوی خجلت مگر مشت گلابی بر من افشاند
    گریبان چاک غلطد همچو گل هر غنچه از مستی
    اگر ته جرعهٔ خود را به خاک گلشن افشاند
    ضعیفم لیک هرگز ناز گردون بر نمی دارم
    من آن مورم کز استغفا به خرمن دامن افشاند
    نسیم از خاک بر می گیردم گر از هواداری
    غبار کوی او یکبار بر فرق من افشاند
    حقیقت جوی جویا تا شود کام دلت شیرین
    ثمرها چیند آن دستی که نخل ایمن افشاند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha