جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۶۸: به گردون آفتاب چون گرد دامن افشاند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به گردون آفتاب چون گرد دامن افشاند عبیر نور این فانوس بر پیراهن افشاند شراب آرزوها مست خواب غفلتم دارد خوی خجلت مگر مشت گلابی بر من افشاند گریبان چاک غلطد همچو گل هر غنچه از مستی اگر ته جرعهٔ خود را به خاک گلشن افشاند ضعیفم لیک هرگز ناز گردون بر نمی دارم من آن مورم کز استغفا به خرمن دامن افشاند نسیم از خاک بر می گیردم گر از هواداری غبار کوی او یکبار بر فرق من افشاند حقیقت جوی جویا تا شود کام دلت شیرین ثمرها چیند آن دستی که نخل ایمن افشاند جویا تبریزی