به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۳۵۵: در غم شاه شهیدان زار می باید گریست

1830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در غم شاه شهیدان زار می باید گریست
روز و شب با دیدهٔ خونبار می باید گریست
می کند اغیار منع گریه در یاد حسین
غم دو چندان شد کنون بسیار می باید گریست
سهل باشد گر کنارت تر شد از جوش سرشک
خون دل هم رنگ دریابار می باید گریست
همچو آن ظرف سفالینی که نم بیرون دهد
با همه اعضا در این غم زار می باید گریست
کی تواند چشم تر آبی زند بر آتشم
با دلی از خون غم سرشار می باید گریست
کم نبود این فتنه کز وی زاد بر روی زمین
مادر ایام را بسیار می باید گریست
همچنان کز غنچه ها جویا فتد شبنم بخاک
هر سحرگه با دل افگار می باید گریست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۵۴: از بتان مثل تو کافر ماجرایی برنخا ...2شمارهٔ ۳۵۵: در غم شاه شهیدان زار می باید گریس ...3شمارهٔ ۳۵۶: آه کامشب محتسب آب رخ میخانه ریخت 4شمارهٔ ۳۵۷: چشم دل بگشا که جوش حسن اوست 5شمارهٔ ۳۵۸: حاجت هر که گذشت است ز حاجات رواست 6شمارهٔ ۳۵۹: کجا روم که به دردم رسید و هیچ نگف ...7شمارهٔ ۳۶۰: مه است روی تو یا آفتاب ازین دو کد ...8شمارهٔ ۳۶۱: عالم از جوش بهاران چه بسامان شده ...9شمارهٔ ۳۶۲: بهر روزی دلم غمین نیست 10شمارهٔ ۳۶۳: به عاشقان نه از امروز بر سر جنگ ا ...11شمارهٔ ۳۶۴: رقص او تنها نه گرم پیچ و تابم کرد ...12شمارهٔ ۳۶۵: هر دلی کز دست شد پابست اوست 13شمارهٔ ۳۶۶: چشم از عارض او خون جگر اندودست 14شمارهٔ ۳۶۷: غافلی کز جور خواهی شیشهٔ دلها شکس ...15شمارهٔ ۳۶۸: عاشقان را با پریشانی ست پیمانی در ...16شمارهٔ ۳۶۹: شوخ بیدادگری همچو تو در عالم نیست 17شمارهٔ ۳۷۰: به آب و رنگ حسن او چمن نیست 18شمارهٔ ۳۷۱: دوش آمد و به روز سیاهم نشاند و رف ...19شمارهٔ ۳۷۲: شمع گل بر کردهٔ نور چراغ حسن اوست 20شمارهٔ ۳۷۳: آن نور که هر ذره ازو در لمعان است 21شمارهٔ ۳۷۴: تا لبم همزبان خاموشی است 22شمارهٔ ۳۷۵: بدکاره رحمت از چه سبب چشمداشت داش ...23شمارهٔ ۳۷۶: گرداب بحر عشق مرا آشیانه ای است 24شمارهٔ ۳۷۷: ای خوش آنکس کو گلی از گلشن دل چید ...25شمارهٔ ۳۷۸: آنکه نتوان گشت قربانش پری روی من ...26شمارهٔ ۳۷۹: از شعاع روی او آفتاب درتاب است 27شمارهٔ ۳۸۰: آنکه کوه درد را بر آه بی بنیاد بس ...28شمارهٔ ۳۸۱: همچو گلبن غرق خون شد سرو آهم بی ر ...29شمارهٔ ۳۸۲: نونهال من بسی از شاخ گل رعناتر اس ...30شمارهٔ ۳۸۳: مرا خون دل از دست جانانه ای است 31شمارهٔ ۳۸۴: نبود دلی که در طلب اعتبار نیست 32شمارهٔ ۳۸۵: در عشق فتح باب دل از اضطراب هاست 33شمارهٔ ۳۸۶: ای خودآرا ترسم از پهلوی دلآزاریت 34شمارهٔ ۳۸۷: با تو در پیری دلم جویای الفت گشته ...35شمارهٔ ۳۸۸: سهل باشد دل گر آن چشم سیه دزدیده ...36شمارهٔ ۳۸۹: پیوسته عشق درصدد خودنمایی است 37شمارهٔ ۳۹۰: ابروست که بر چهرهٔ دلدار بلند است 38شمارهٔ ۳۹۱: دیدم کلاه ابروی آن کجکلاه کج 39شمارهٔ ۳۹۲: شد در آگاهی یکی صد زو دل دانا چو ...40شمارهٔ ۳۹۳: ریزد از هر حلقهٔ آن زلف عنبر بار ...41شمارهٔ ۳۹۴: دل زند پهلو به نور وادی ایمن چو ص ...42شمارهٔ ۳۹۵: با صفای سینه دایم توامانم همچو صب ...43شمارهٔ ۳۹۶: هر کس شود اسیر تو بالا بلند شوخ 44شمارهٔ ۳۹۷: نوبهار است و شد از بسکه فراوان گل ...45شمارهٔ ۳۹۸: بیشتر سرگشتگی زین چرخ پرفن می کشد 46شمارهٔ ۳۹۹: دل وارسته را پروای سیم و زر نمی ب ...47شمارهٔ ۴۰۰: شکوه عشق به پا سقف آسمان دارد 48شمارهٔ ۴۰۱: چو شوخ چشمی خود را ز روی آینه دید 49شمارهٔ ۴۰۲: شور آمد آمد صد مدعا گردد بلند 50شمارهٔ ۴۰۳: توصیف تو از بشر نیاید 51شمارهٔ ۴۰۴: جگر در تشنگی جان بخشیی کز آب می ب ...52شمارهٔ ۴۰۵: نجابت هر که با دولت چو خورشید بری ...53شمارهٔ ۴۰۶: چو دست جرأتش طرح شکار شیر می ریزد 54شمارهٔ ۴۰۷: لبت از خود شراب می طلبد 55شمارهٔ ۴۰۸: چون مصور صورت آن جان جانان می کشد 56شمارهٔ ۴۰۹: بسکه از حیرت به جا در اول رفتار م ...57شمارهٔ ۴۱۰: کسیکه رفتن ازین نشئه در نظر دارد 58شمارهٔ ۴۱۱: مشو دل تنگ چون از عارضش خط سر برو ...59شمارهٔ ۴۱۲: مهر را آن حسن سرکش گرم بیتابی کند 60شمارهٔ ۴۱۳: عبث دل از غم آن شوخ کافرکیش می پی ...61شمارهٔ ۴۱۴: با رقیبان مکن الفت به محبت سوگند 62شمارهٔ ۴۱۵: چنان ز نکهت زلفش هوا معطر شد 63شمارهٔ ۴۱۶: در کنار خویش هر کس آن برو دوش آور ...64شمارهٔ ۴۱۷: دعای صبح محرومان هم آغوش اثر خیزد 65شمارهٔ ۴۱۸: چو شمع جلوه شبها عارض جانانه می س ...66شمارهٔ ۴۱۹: دل که در او سوز عشق راه ندارد 67شمارهٔ ۴۲۰: هر شعلهٔ آهی که ز بیمار تو خیزد 68شمارهٔ ۴۲۱: آینه بی یاری سیماب بی حاصل بود 69شمارهٔ ۴۲۲: دل از ازل چو غنچه گریبان دریده بو ...70شمارهٔ ۴۲۳: در وسعتگه مشرب به رخم واکردند 71شمارهٔ ۴۲۴: نوبهار آمد و گلزار صفایی دارد 72شمارهٔ ۴۲۵: هر موج خون به سینه مرا تیغ کین زن ...73شمارهٔ ۴۲۶: روبرو گردد چو با آیینهٔ شرمین می ...74شمارهٔ ۴۲۷: آنچه با دل چشم آن ترک ستمگر می کن ...75شمارهٔ ۴۲۸: نازنینان را شکوه حسن با تمکین کند 76شمارهٔ ۴۲۹: هر گه پی بیداد غمت چنگ برآورد 77شمارهٔ ۴۳۰: باطنم را روشنی از عشق بی اندازه ش ...78شمارهٔ ۴۳۱: به مردن کی جدا عاشق از آن بی باک ...79شمارهٔ ۴۳۲: چنان از اضطرابم خوش دل آن خودکام ...80شمارهٔ ۴۳۳: کمند انداز شوخی همچو آن گیسو نمی ...81شمارهٔ ۴۳۴: بی قراران ترا تا خلعت جان داده ان ...82شمارهٔ ۴۳۵: گر سری در محفل آن چهره گلناری کشد 83شمارهٔ ۴۳۶: چه کارم بی گل روی تو گلزار جهان آ ...84شمارهٔ ۴۳۷: با زخم ما مباد کسی مرهمی کند 85شمارهٔ ۴۳۸: دل از بس سوی رخسار تو باشد 86شمارهٔ ۴۳۹: دل زجانانه می تواند باشد 87شمارهٔ ۴۴۰: فکر جمعیت مرا خاطر پریشان می کند 88شمارهٔ ۴۴۱: طپیدنها در دل می زند دلدار می آید 89شمارهٔ ۴۴۲: شب که از بیداد او دل بیخودی آهنگ ...90شمارهٔ ۴۴۳: جرأت می بین که مور ار بادهٔ بی غش ...91شمارهٔ ۴۴۴: به چشمم بی رخت مینا دل افسرده را ...92شمارهٔ ۴۴۵: گل در چمن از رشک تو آرام ندارد 93شمارهٔ ۴۴۶: غمم را واله شیرین و لیلا برنمی تا ...94شمارهٔ ۴۴۷: به ابرو الفتی پیوسته آن مژگان خم ...95شمارهٔ ۴۴۸: چون برقع مشکین ز رخ آل گشاید 96شمارهٔ ۴۴۹: به صد محنت دهان ما ز روزی بهره ور ...97شمارهٔ ۴۵۰: همچو جوهر همه تن دیدهٔ حیران کردن ...98شمارهٔ ۴۵۱: کردی چو کباب ستم عشوه گری چند 99شمارهٔ ۴۵۲: گر نباشد بزم حیرانی نظر نتوان گشو ...100شمارهٔ ۴۵۳: سر به دورانت تهی از آرزو هرگز مبا ...101شمارهٔ ۴۵۴: بگذشت نوجوانی و جسم نزار ماند 102شمارهٔ ۴۵۵: از بصیرت جوش اشکش بسکه فارغبال کر ...103شمارهٔ ۴۵۶: سرشکم بسکه پردرد از دل مهجور برخی ...104شمارهٔ ۴۵۷: چون بهار جلوهٔ شوخش چمن پرور شود 105شمارهٔ ۴۵۸: گرفتم همچو افلاطون شوی عاقل چه خو ...106شمارهٔ ۴۵۹: دل صاف من از وضع جهان کلفت نمی گی ...107شمارهٔ ۴۶۰: چنان فکر میان نازک او لاغرم دارد 108شمارهٔ ۴۶۱: نقشبندان زآب و رنگ و گل چو تصویرش ...109شمارهٔ ۴۶۲: گریهٔ مستی شگون دارد حریفان سر کن ...110شمارهٔ ۴۶۳: در هر شکنی آهم لختی زجگر دارد 111شمارهٔ ۴۶۴: دل از عشق مجازی کی مرا مسرور می گ ...112شمارهٔ ۴۶۵: هر کس ز تو چشم کام دارد 113شمارهٔ ۴۶۶: چشم خودبینی که مست جام زیبایی بود 114شمارهٔ ۴۶۷: در شب هجران که یادت طاقت از من می ...115شمارهٔ ۴۶۸: به گردون آفتاب چون گرد دامن افشان ...116شمارهٔ ۴۶۹: دلم در رقص مانند شرر از ساز می آی ...117شمارهٔ ۴۷۰: رفتی و دل در طپش چون طایر بی بال ...118شمارهٔ ۴۷۱: شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم ...119شمارهٔ ۴۷۲: آنانکه جام مهر تو بر سر کشیده اند 120شمارهٔ ۴۷۳: از باغ رفت و گل خون دایم به جام د ...121شمارهٔ ۴۷۴: اگر در گریه خودداری کنم چشمم خطر ...122شمارهٔ ۴۷۵: طول زلفت کم زقامت نیست گر سنجی بگ ...123شمارهٔ ۴۷۶: بی تو اخگر در درونم از جگر پرکاله ...124شمارهٔ ۴۷۷: تو آفت دل و جان نزار خواهی شد 125شمارهٔ ۴۷۸: در این صحرا به گوشم شور محزونی نم ...126شمارهٔ ۴۷۹: سراپا را چو در رخت زمردفام می پیچ ...127شمارهٔ ۴۸۰: امشب زمی چو مجلس دلدار گرم شد 128شمارهٔ ۴۸۱: آنانکه میل وصل تو خود کام می کنند 129شمارهٔ ۴۸۲: ترک همره رهنمای کوی ماه من بود 130شمارهٔ ۴۸۳: آه تا برخاست از دل اشک غلطان می ش ...131شمارهٔ ۴۸۴: چو یادم ابروی آن ماه عالمگیر می آ ...132شمارهٔ ۴۸۵: ز بس تمکین تکلم بر لبش اسرار را م ...133شمارهٔ ۴۸۶: حسن صوتی آتش افروز دل من می شود 134شمارهٔ ۴۸۷: ز تیغ ناز خون خلق بیرحمانه می ریز ...135شمارهٔ ۴۸۸: جان آزاد گرفتار تن زار بماند 136شمارهٔ ۴۸۹: زفریادم نه بیجا کوهسار آهنگ بردار ...137شمارهٔ ۴۹۰: سهی سروی که رفتارش ز دل خوناب می ...138شمارهٔ ۴۹۱: عیب نخوت در لباس فقر عریان تر شود 139شمارهٔ ۴۹۲: پیش از آن دم که قضا در پی ایجادم ...140شمارهٔ ۴۹۳: دل مرا در پیری از قهر الهی می تپد 141شمارهٔ ۴۹۴: چو مست باده رخ از روزنی برون آرد 142شمارهٔ ۴۹۵: دل به زخم خنجر احسان کس بسمل نشد 143شمارهٔ ۴۹۶: میان او که در اندیشه در نمی آید 144شمارهٔ ۴۹۷: چو زلفت بیدلان را در پی تسخیر می ...145شمارهٔ ۴۹۸: عشقم غلام خویش ز بخت سعید کرد 146شمارهٔ ۴۹۹: بیدلی کو واله دیدار آن طناز ماند 147شمارهٔ ۵۰۰: زبزم غیر در ظاهر چه شد گر یار برگ ...148شمارهٔ ۵۰۱: آه از لب چون شکر خوبان سمرقند 149شمارهٔ ۵۰۲: نسبتی باشد بتان هند را با پان هند 150شمارهٔ ۵۰۳: مانع سوز دل خستگی آزرم شود 151شمارهٔ ۵۰۴: زاضطراب چو موج سراب آب نخورد 152شمارهٔ ۵۰۵: زمین ز بار غم ما همین نه در ماند 153شمارهٔ ۵۰۶: شعلهٔ رخسار او تا شمع بزم باده بو ...154شمارهٔ ۵۰۷: خصم چون گردید عاجز بردباری پیشه ک ...155شمارهٔ ۵۰۸: بهر دنیا بودنت غمگین زنادانی بود 156شمارهٔ ۵۰۹: من که در سیر گلم بیخودی مل باشد 157شمارهٔ ۵۱۰: با شوخی چنان به کنارم نشسته ماند 158شمارهٔ ۵۱۱: بزم عیشم یک نفس بی جلوهٔ خوبان مب ...159شمارهٔ ۵۱۲: تا نفس باشد ستون خیمهٔ تن چون حبا ...160شمارهٔ ۵۱۳: اهل عالم جب به سوز عشق دل افسرده ...161شمارهٔ ۵۱۴: پای بر آسودگان خواب راحت می زند 162شمارهٔ ۵۱۵: دل آشفتهٔ من کی دماغ گلستان دارد 163شمارهٔ ۵۱۶: آنکه چون جامی خورد آتش به بزمی در ...164شمارهٔ ۵۱۷: دلی که نیست حزین شادمان نمی باشد 165شمارهٔ ۵۱۸: فلک تیغ ستم کی از من مهجور بردارد ...166شمارهٔ ۵۱۹: دلم هر گاه احرام طواف یار می بندد 167شمارهٔ ۵۲۰: غنچه از نسبت لعل تو نزاکت دارد 168شمارهٔ ۵۲۱: بی رخت گل در چمن آشفتگی ها می کند 169شمارهٔ ۵۲۲: خلعت بی طمعی زیب هنرور باشد 170شمارهٔ ۵۲۳: پا ز سر در ره شوقش چو شرر باید کر ...171شمارهٔ ۵۲۴: تا قامتش به سیر چمن شد ز جا بلند 172شمارهٔ ۵۲۵: ترک دنیا باعث نیکویی حال تو شد 173شمارهٔ ۵۲۶: زلف مشکین تو سرمایهٔ سودا باشد 174شمارهٔ ۵۲۷: به معشوقی سزاوار است حسنی گو ادا ...175شمارهٔ ۵۲۸: آنانکه رو به خلوت آن دلربا کنند 176شمارهٔ ۵۲۹: ماه من از بام قصر امروز چون سر بر ...177شمارهٔ ۵۳۰: گر صبا با نکهت زلفش سوی هامون شود 178شمارهٔ ۵۳۱: به دام عشق هر آن دل که مبتلا گردد 179شمارهٔ ۵۳۲: از رفتنت خوشی ز چمن دور می شود 180شمارهٔ ۵۳۳: اگر شه ور گدا کز مرگ دایم بر حذر ...181شمارهٔ ۵۳۴: به ره طرح چمن پیوسته رخسار تو می ...182شمارهٔ ۵۳۵: شبی که مستی باد تو در سرم باشد 183شمارهٔ ۵۳۶: در باغ چو گل برخ جانان نظر افکند 184شمارهٔ ۵۳۷: کباب خود دلم را شعلهٔ آواز او دار ...185شمارهٔ ۵۳۸: خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید 186شمارهٔ ۵۳۹: رازها را لب خاموش نگهبان باشد 187شمارهٔ ۵۴۰: خاکساری جوشن شمشیر آفت می شود 188شمارهٔ ۵۴۱: پیش رخت مراست دل داغ داغ بند 189شمارهٔ ۵۴۲: سرو نازم چون بی گلگشت در رفتار شد 190شمارهٔ ۵۴۳: ز فیض نور معنی شام اهل دل سحر باش ...191شمارهٔ ۵۴۴: چو بیداد محبت بیش شد حاجت روا گرد ...192شمارهٔ ۵۴۵: آنچه از بوسی بر آن لبهای شیرین می ...193شمارهٔ ۵۴۶: نونهال من ز طفلی آشنا بیگانه بود 194شمارهٔ ۵۴۷: با بار آن گل رو دل بی حجاب باشد 195شمارهٔ ۵۴۸: نه تنها غنچه را کیفیت چشمش سبو بخ ...196شمارهٔ ۵۴۹: شب که یاد چشم مستش از غمم افزوده ...197شمارهٔ ۵۵۰: دولت کسی ز پهلوی حسنت هوس کند 198شمارهٔ ۵۵۱: چون نگاهی سوی من زان چشم مخمور اف ...199شمارهٔ ۵۵۲: هر که از شمشیر نازت نیم بسمل ماند ...200شمارهٔ ۵۵۳: شب که دل اندیشهٔ آن نشتر مژگان کن ...201شمارهٔ ۵۵۴: هر سحر کز روزن آن رشک پری سر می ک ...202شمارهٔ ۵۵۵: از سینه دل جدا به تپیدن نمی شود 203شمارهٔ ۵۵۶: مفت رندی است که کام از لب ساغر گی ...204شمارهٔ ۵۵۷: رخت آیینه را لبریز صاف نور می ساز ...205شمارهٔ ۵۵۸: زورآوران که پنجهٔ افلاک می برند 206شمارهٔ ۵۵۹: خامه ام گاهی به او گر نامه ای انش ...207شمارهٔ ۵۶۰: دلها بسی بر آتش حسنش سپند شد 208شمارهٔ ۵۶۱: چون به صحرا نکهت آن زلف شبگون می ...209شمارهٔ ۵۶۲: از گریه دیده ای که سفیدش نمی کنند 210شمارهٔ ۵۶۳: چون شدم از خویش ره در بزم یارم دا ...211شمارهٔ ۵۶۴: سرو من چون به سر شوخی انداز آمد 212شمارهٔ ۵۶۵: می رود ظلمت چو خورشید از کمین پید ...213شمارهٔ ۵۶۶: می توان صد عمر داد ناله و فریاد د ...214شمارهٔ ۵۶۷: شکست از جوش غم بازار رنگم ناله پی ...215شمارهٔ ۵۶۸: نه تنها بی تو رنگ از روی گل آزاد ...216شمارهٔ ۵۶۹: عاقلان موعظه را زیب ده هوش کنند 217شمارهٔ ۵۷۰: زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آ ...218شمارهٔ ۵۷۱: لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام ...219شمارهٔ ۵۷۲: بی تو چشمم حلقهٔ گلدام حیرانی مبا ...220شمارهٔ ۵۷۳: زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یاب ...221شمارهٔ ۵۷۴: کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند ...222شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...223شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 224شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...225شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 226شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...227شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 228شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 229شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 230شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...231شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...232شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...233شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 234شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...235شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 236شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 237شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 238شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 239شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...240شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 241شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 242شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...243شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...244شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 245شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...246شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...247شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 248شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...249شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...250شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 251شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...252شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...253شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...254شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...255شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 256شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...257شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...258شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...259شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...260شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 261شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 262شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 263شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...264شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 265شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 266شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...267شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...268شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...269شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...270شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 271شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...272شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 273شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 274شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 275شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...276شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 277شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 278شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 279شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 280شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 281شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 282شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 283شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...284شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...285شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...286شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...287شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 288شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 289شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 290شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 291شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...292شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...293شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 294شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...295شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 296شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...297شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...298شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 299شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 300شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 301شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 302شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 303شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 304شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...305شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...306شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 307شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...308شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...309شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...310شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 311شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...312شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 313شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...314شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...315شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 316شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...317شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...318شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 319شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...320شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...321شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 322شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...323شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 324شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...325شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...326شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 327شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...328شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 329شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 330شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...331شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 332شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...333شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...334شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 335شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 336شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...337شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 338شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 339شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 340شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 341شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...342شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...343شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 344شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 345شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...346شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 347شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 348شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...349شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...350شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 351شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...352شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 353شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 354شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 355شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 356شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...357شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...358شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...359شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...360شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 361شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 362شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 363شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...364شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 365شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...366شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 367شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...368شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...369شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 370شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 371شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 372شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...373شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 374شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 375شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...376شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 377شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...378شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 379شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...380شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 381شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 382شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...383شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 384شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...385شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 386شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...387شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...388شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...389شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 390شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 391شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...392شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 393شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 394شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...395شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...396شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...397شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...398شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 399شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...400شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...401شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...402شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...403شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 404شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 405شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...406شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 407شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...408شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...409شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 410شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 411شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 412شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...413شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 414شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 415شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 416شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...417شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 418شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 419شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 420شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 421شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 422شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 423شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...424شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...425شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 426شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 427شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 428شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 429شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 430شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...431شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...432شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 433شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 434شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 435شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 436شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...437شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 438شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...439شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 440شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 441شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 442شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 443شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 444شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 445شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 446شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 447شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 448شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 449شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 450شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...451شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...452شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...453شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 454شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 455شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...456شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 457شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 458شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...459شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 460شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 461شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...462شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...463شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 464شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 465شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 466شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...467شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...468شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...469شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...470شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 471شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 472شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...473شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...474شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...475شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 476شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...477شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...478شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 479شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...480شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...481شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 482شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...483شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...484شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 485شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 486شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 487شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 488شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...489شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...490شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 491شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 492شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...493شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...494شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 495شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 496شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...497شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...498شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...499شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...500شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 501شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 502شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 503شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...504شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 505شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 506شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 507شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 508شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 509شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 510شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 511شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 512شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...513شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...514شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...515شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 516شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...517شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 518شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...519شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 520شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...521شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...522شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...523شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...524شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 525شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 526شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 527شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 528شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...529شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 530شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...531شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...532شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...533شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 534شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...535شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 536شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 537شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...538شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...539شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 540شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 541شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 542شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 543شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 544شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...545شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 546شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...547شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...548شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...549شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 550شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 551شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...552شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 553شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 554شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 555شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...556شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...557شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 558شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 559شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 560شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 561شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...562شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...563شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 564شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 565شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 566شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...567شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 568شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...569شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...570شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 571شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 572شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 573شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...574شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 575شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...576شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 577شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...578شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...579شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...580شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 581شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 582شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 583شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...584شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...585شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!586شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 587شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 588شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...589شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 590شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 591شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 592شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 593شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...594شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 595شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 596شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 597شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...598شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 599شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 600شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...601شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 602شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...603شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 604شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...605شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 606شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 607شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 608شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 609شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...610شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 611شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 612شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 613شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 614شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 615شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 616شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 617شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 618شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...619شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 620شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...621شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 622شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 623شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 624شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 625شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 626شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...627شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...628شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 629شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 630شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...631شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...632شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...633شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 634شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 635شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 636شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...637شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...638شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...639شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 640شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 641شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 642شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 643شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 644شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...645شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 646شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...647شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...648شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...649شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...650شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...651شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...652شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...653شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...654شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 655شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 656شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...657شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 658شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 659شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...660شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...661شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...662شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...663شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 664شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...665شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...666شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 667شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 668شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 669شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...670شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 671شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 672شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...673شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...674شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 675شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...676شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 677شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...678شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...679شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 680شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 681شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 682شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...683شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...684شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...685شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...686شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 687شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 688شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...689شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...690شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 691شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...692شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 693شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...694شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟695شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...696شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...697شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...698شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 699شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...700شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 701شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 702شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 703شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...704شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 705شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 706شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 707شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...708شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 709شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...710شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...711شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...712شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 713شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...714شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...715شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...716شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 717شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...718شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 719شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...720شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...721شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 722شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 723شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 724شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 725شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 726شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ