کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رقص او تنها نه گرم پیچ و تابم کرده است
    شعلهٔ آواز پرسوزش کبابم کرده است
    ‏ عشق را نازم که بهر سکهٔ داغ جنون
    از همه افراد عالم انتخابم کرده است
    با زمین هموار گشتن در ره فقر و فنا
    کان کیفیت چو خمهای شرابم کرده است
    می فشارد بسکه دل را پنجهٔ مژگان او
    پای تر سر اشک ریزان چون سحابم کرده است
    اشک در چشمم ز حیرت خشک چون آیینه شد
    آتش رخسار او با آنکه آبم کرده است
    هر چه می گویی مسلم هر چه می خوانی قبول
    دور باش حیرت امشب لاجوابم کرده است
    پیش من نبود زمان زندگی بیش از دمی
    تا هوایش خالی از خود چون حبابم کرده است
    تا بکی جویا غم از بیداد هجرانش خورم
    من که یاد عارضش خرد و خرابم کرده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha