کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به عاشقان نه از امروز بر سر جنگ است
    که کین ما به دلش چون شراره در سنگ است
    فتد ز چشم تو بر حلقه های زلف شکست
    به سایهٔ خودش این مست بر سر جنگ است
    نفاق و تفرقه زیر سر زبان باشد
    نوای بزم خموشی همه یک آهنگ است
    همیشه جلوهٔ او در لباس بی رنگی است
    قبای رنگ به بالای حسن او تنگ است
    ز اقربا چه عجب گر پی شکست تواند
    که بیشتر خطر آبگینه از سنگ است
    کلید موج شرابم بگفتگو آرد
    مرا به بزم تو قفل زبان دل تنگ است
    شراره ای است که از شوخی و سبک روحی
    گه وقار و گرانی به کوه همسنگ است
    شمیم لخت دل از آه من جهانگیر است
    چو بوی گل که بساط هواش اورنگ است
    کسی که ساخته جویا تنش به عریانی
    قبای چرخ به اندام همتش تنگ است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha