کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم دل بگشا که جوش حسن اوست
    برگ برگ انجمن آیینه دار حسن اوست
    یک بغل چاک گریبان را کند گردآوری
    با دل هر غنچهٔ گل خارخار حسن اوست
    عار باشد عارضش را گر دهی نسبت بگل
    چهره گشتن با مه و خورشید کار حسن اوست
    عالمی از نرگس مستش خراب افتاده است
    بوالعجب کیفیتی در روزگار حسن اوست
    می کشان را می به قدر زور خود سازد به خراب
    خواری عشاق جویا ز اعتبار حسن اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha