کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیش اهل دل دهان خنده زخم تن بس است
    غنچه را چاک گریبان رخنهٔ دامن بس است
    اهل جوهر در لباس لاغری آسوده اند
    چون صدف پیراهن تن استخوان من بس است
    من ز دیدارت به اندک التفاتی قانعم
    دیدهٔ یعقوبی ام را بوی پیراهن بس است
    قانع از بوسیدن رویش به یک نظاره ام
    چیدن گل برنتابد این چمن دیدن بس است
    غنچه چون گل شد برون از عالم دل می رود
    ‏ غول راه اهل غفلت هرزه خندیدن بس است
    پنجه ام دشمن گریبان است جویا از نخست
    دشت وسعت مشربیهای مرا دامن بس است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha