جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۲: پیش اهل دل دهان خنده زخم تن بس است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش اهل دل دهان خنده زخم تن بس است غنچه را چاک گریبان رخنهٔ دامن بس است اهل جوهر در لباس لاغری آسوده اند چون صدف پیراهن تن استخوان من بس است من ز دیدارت به اندک التفاتی قانعم دیدهٔ یعقوبی ام را بوی پیراهن بس است قانع از بوسیدن رویش به یک نظاره ام چیدن گل برنتابد این چمن دیدن بس است غنچه چون گل شد برون از عالم دل می رود ‏ غول راه اهل غفلت هرزه خندیدن بس است پنجه ام دشمن گریبان است جویا از نخست دشت وسعت مشربیهای مرا دامن بس است جویا تبریزی