کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سوختن شمع شبستان زمن آموخته است
    گل ز رخسار تو افروختن آموخته است
    در هوای تو سبک سیرتر از بوی گلی م
    به غریبی دل ما در وطن آموخته است
    بر زمین ساغر سرشار به کف غلطیدن
    مست لایعقل من از چمن آموخته است
    نیست بی فایده در پیش تو استادن سرو
    از تو دامن به میان برزدن آموخته است
    پیش از ایجاد جهان بی سر و پا می گشتیم
    آسمان بیهوده گردی ز من آموخته است
    ‏ بی تکلف ز شکر ریزی صائب جویا
    طوطی نطق تو طرز سخن آموخته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha