کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که او با قامت خم گشته غافل خفته است
    بی خبر در سایهٔ دیوار مایل خفته است
    گر سرپایی زنی با دست بخشش فرصت است
    دولت بیدار در دامان سایل خفته است
    شاهد مست خیالش ز اول شب تا سحر
    همچو بوی غنچه ام در خلوت دل خفته است
    سیر عالم می کند از فیض بیداری دلش
    پای سعی هر که در دامن منزل خفته است
    نیست غیر از سحرکاری چشم خواب آلود را
    کشته جویا خلق عالم را و قاتل خفته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha