کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرنه اشک از دیده در هجران یار افتاده است
    گوهر است اما زچشم اعتبار افتاده است
    دوختم تا چشم خواهش بر گل رخسار یار
    بخیهٔ رسوایی ام بر روی کار افتاده است
    نقش پا در اضطراب از شوخی رفتار اوست
    یا دل است این کز پی او بی قرار افتاده است
    شکر کز بیداد چشم او چنین افتاده ام
    وای بر بی طالعی کز چشم یار افتاده است
    می نماید تیغ مژگان تو لنگردار تر
    باده پیما باش چشمت در خمار افتاده است
    بیشتر بی طاقتم جویا ز یاد آن کمر
    اشک حسرت زان میانم بر کنار افتاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha