کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا تو رفتی صحن گلشن کشت آفت دیده است
    نکهت گل در هوا ابری زهم پاشیده است
    گرنه طاق ابرو مردانه اش را دیده است
    از خجالت خویش را محراب چون دزدیده است
    شیشهٔ افلاک ترسم بیند آسیب شکست
    بسکه از بویش هوا بر خویشتن بالیده است
    گر سیاهی از سر داغم نیفتد دور نیست
    تخم این گل خال او در سینه ام پاشیده است
    شد غبار خاطر آخر خاک ما غمدیدگان
    جای دارم در دل او تا زمن رنجیده است
    هرگز از شادی نمی آید لب زخمم بهم
    تا دهن غنچهٔ پیکان او بوسیده است
    از گریبان غنچه سان جویا نیارد سر برون
    عکس رخسار تو در آیینهٔ دل دیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha