جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۰: تا تو رفتی صحن گلشن کشت آفت دیده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا تو رفتی صحن گلشن کشت آفت دیده است نکهت گل در هوا ابری زهم پاشیده است گرنه طاق ابرو مردانه اش را دیده است از خجالت خویش را محراب چون دزدیده است شیشهٔ افلاک ترسم بیند آسیب شکست بسکه از بویش هوا بر خویشتن بالیده است گر سیاهی از سر داغم نیفتد دور نیست تخم این گل خال او در سینه ام پاشیده است شد غبار خاطر آخر خاک ما غمدیدگان جای دارم در دل او تا زمن رنجیده است هرگز از شادی نمی آید لب زخمم بهم تا دهن غنچهٔ پیکان او بوسیده است از گریبان غنچه سان جویا نیارد سر برون عکس رخسار تو در آیینهٔ دل دیده است جویا تبریزی