کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مایه ای از خون دل و زگریه سامانی نداشت
    هر که چون مینا به بزمت چشم گریانی نداشت
    بر جنونم وسعت این عرصه دایم تنگ بود
    جامهٔ عریانی ام چون دشت دامانی نداشت
    از تپیدنهای بسمل شرم می آید مرا
    اینقدرها از برای رفتن جانی نداشت
    در سراپا خنجرش را بسکه بشکستم نود
    در تنم از استخوان کلکی که پیکانی نداشت
    هر کدورت را گشادی هست جویا کس ندید
    هیچ کهساری که در پهلو بیابانی نداشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha