وارستگی از خویش ترا رهبر فیض است
دلبستگی تست که قفل در فیض است
مانند نسیم سحری در ره شوقش
پرواز دل از سینه به بال و پر فیض است
از جوش صفا طعنه زن طور تجلی است
آن سینه که از یاد خدا مظهر فیض است
پیداست ز در باری بحرین دو چشمم
کز یاد کسی دل صدف گوهر فیض است
تا جلوهٔ دیدار بود گرم تجلی
جویا به رخم دیدهٔ حیران در فیض است