کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل که بزم عشقبازی را بسامان چیده است
    شمع ها در هر طرف از داغ حرمان چیده است
    می تواند باعث احیای عالم شد دلت
    گر گل فیض سحر چون مهر تابان چیده است
    غنچه هم عرض بساط دردمندی می دهد
    ته به ته لخت دل خونین به دکان چیده است
    خار در پیراهنش دست مکافات افکند
    گر گل شمعی حریفی زین شبستان چیده است
    شادی بی اختیاری در گره دارد دلش
    زین چمن هر کس به رنگ غنچه دامان چیده است
    سرخ رو شد عاشق از پهلوی خوناب جگر
    مجلس رنگینی از مال یتیمان چیده است
    پیش اهل درد خون بیگناهی ریخته است
    غافلی جویا گلی گر زین گلستان چیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha