کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زهر چشم آلوده بود این باده کاندر جام ریخت
    ساقی امشب لخت دل چون غنچه ام در کام ریخت
    بسکه لبریز طراوت در خرام آمد به باغ
    آبروی صد خیابان گل از آن اندام ریخت
    شکوه ای کردم رقم از اشک ریزی های چشم
    چون ز گل شبنم ز حسرت نامه ام پیغام ریخت
    گریه شست آن داغ را کز یاد چشمت داشت دل
    حیف کز بسیاری باران گل بادام ریخت
    کی شراب خوشدلی جویا به دست آسان فتد
    غنچه از بهر شکفتن خون دل در جام ریخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha