کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نباشد مامنی چون پیکر ما عشق سرکش را
    که نبود غیر خاکستر حصاری امن، آتش را
    دل یکدسته عاشق تا بکی گرد سرت گردد
    حیا را کارفرما، دسته کن زلف مشوش را!‏
    برو ساقی که من از ساغر آن چشم سرمستم
    چه کیفیت رسد از می کشی رند هلاکش را
    نمی دانم چسان در آن یک مژگان بهم سودن
    نگاهت بر دل غمدیده خالی کرد ترکش را
    بسی ناموس دلها می رود بر باد رسوایی
    مبادا آشنایی با نسیم آن زلف دلکش را
    خوشا روزی که جویا روز و شب چون چشم می نوشش
    به طاق ابروی او می زدم صهبای بی غش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha