کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرم دارد شیخ ما با خویشتن هنگامه را
    کی بود از خود رهایی بستهٔ عمامه را
    کسوت عریان تنی را مخترع طبع من است
    من چو گل از خود برون آورده ام این جامه را
    نامهٔ پیچیدهٔ عشاق زخم بسته است
    دست در خون می زنی گر واکنی این نامه را
    بسکه رفتم در سخن از من اثر باقی نماند
    جمله تن صرف زبان می گردد آخر خامه را
    کی ز دوزخ می شود راضی دلش جویا به خلد
    بسکه زاهد دوست دارد گرمی هنگامه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha