جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۹۳: گرم دارد شیخ ما با خویشتن هنگامه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرم دارد شیخ ما با خویشتن هنگامه را کی بود از خود رهایی بستهٔ عمامه را کسوت عریان تنی را مخترع طبع من است من چو گل از خود برون آورده ام این جامه را نامهٔ پیچیدهٔ عشاق زخم بسته است دست در خون می زنی گر واکنی این نامه را بسکه رفتم در سخن از من اثر باقی نماند جمله تن صرف زبان می گردد آخر خامه را کی ز دوزخ می شود راضی دلش جویا به خلد بسکه زاهد دوست دارد گرمی هنگامه را جویا تبریزی