جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۵۹: هست تا ترک تعلق کرده سامان مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هست تا ترک تعلق کرده سامان مرا پرتو مه شمع کافوری شبستان مرا چشم آن دارم که گردد بحر رحمت موج زن در گداز آرد چو خجلت کوه عصیان مرا غنچه گردید از فشار پنجهٔ غم سینه ام تنگی دل در قفس دارد بیابان مرا گر به خاک افتادم از عجزم مباش ایمن که هست خندهٔ شیران لب زخم نمایان مرا از صفای سینه ام آئینه ساز جلوه شو مطلع صبح سعادت کن گریبان مرا جرأتم در معصیت افزون شد از امید عفو ابر رحمت سبز دارد کشت عصیان مرا خرمن عصیان رود جویا به سیلاب فنا پنجهٔ لطفش بیفشارد چو دامان مرا جویا تبریزی