کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نمی باشد زمرگ اندیشه ای پرهیزکاران را
    سفر فیض صباح عید بخشد روزداران را
    چکد خون گشته از منقار بلبل نالهٔ حسرت
    طراوت از سرشک ماست پنداری بهاران را
    نیارد زد قدم در عالم آزادگی هرکس
    بود این مملکت با تیغ چوبین نی سواران را
    به رنگ شمع محفل مظهر نور یقین گردند
    اگر باشد زبان و دل یکی شب زنده داران را
    سرشک افشانی چشم سفیدم را تماشا کن
    که باشد فیض دیگر سیر صبح روز باران را
    به چشم اهل عبرت سنگساری بیشتر نبود
    نهان سازد فلک چون در مرصع تاجداران را
    به رنگ غنچه از شرم بهار عارضش جویا
    سر خجلت به زیر افکنده دیدم گلعذاران را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha