به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تشنه خون کرد مستی چشم فتان ترا
خواب سنگین شد فسانی تیغ مژگان ترا
این لطافت نیست هرگز میوه فردوس را
می توان خوردن به لب سیب زنخدان ترا
حلقه ها در گوش سرو از طوق قمری می کشد
گر به گلشن ره فتد سرو خرامان ترا
دیده شبنم که در پیراهن گل محرم است
حلقه بیرون در باشد گلستان ترا
چون نباشم چشم بر راه نسیم التفات؟
من که پروردم به آب چشم، ریحان ترا
قدر من این بس که چون ابر بهار از آب چشم
تازه دارم خار دیوار گلستان ترا
گر چه افکار تو صائب سر به سر سنجیده است
این غزل مشهور خواهد کرد دیوان ترا
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.