به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نتوان به خواب کرد مسخر خیال را
جز پیچ و تاب نیست کمند این غزال را
در عالم خیال، بهارست چار فصل
بلبل به چتر گل ندهد زیر بال را
هر چند حسن را خطر از چشم پاک نیست
پنهان ز آب و آینه کن آن جمال را
رحمی به شیشه خانه دلهای خلق کن
از می مکن دو آتشه آن رنگ آل را
از گلشنی که سرو تو دامن کشان رود
بی طاقتی ز ریشه برآرد نهال را
برگ نشاط نیست درین تیره خاکدان
ریحان ز آه سرد بود این سفال را
ده در شود گشاده، شود بسته چون دری
انگشت، ترجمان زبان است لال را
با تیرگی بساز که ابروی عنبرین
یکشب سفید گشت ز منت هلال را
بر جرم من ببخش که آورده ام شفیع
اشک ندامت و عرق انفعال را
در ملک خویش رخنه فکندن ز عقل نیست
زنهار بسته دار زبان سؤال را
صائب کشید سر به گریبان نیستی
تسخیر کرد مملکت بی زوال را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.