کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آسودگی به کنج قناعت نشستن است

    سیر بهشت در گره چشم بستن است

    هشیاریی است عقل که مستی است چاره اش

    بدمستیی است توبه که عذرش شکستن است

    ماهی به شکر بحر سراپا زبان شده است

    غافل که حد شکر، لب از شکر بستن است

    طفلی است راه خانه خود کرده است گم

    هر ناقصی که در صدد عیب جستن است

    شوخی به این کمال نبوده است هیچ گاه

    خال تو چون سپند درانداز جستن است

    ما از شکست توبه محابا نمی کنیم

    چون زلف، حسن توبه ما در شکستن است

    کفاره شراب خوریهای بی حساب

    هشیار در میانه مستان نشستن است

    غافل مشو ز مرگ که در چشم اهل هوش

    موی سفید، رشته به انگشت بستن است

    درمان ما که سوخته ایم از فراق می

    چون داغ لاله در دل ساغر نشستن است

    بستن به گوشه دل عشاق، خویش را

    دامان خود به شهپر جبریل بستن است

    صائب به زیر چرخ فکندن بساط عیش

    در رهگذار سیل، فراغت نشستن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha