کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن کس که تاج را به فریدون گذاشته است

    سودای عشق در سر مجنون گذاشته است

    بهر خراب کردن روی زمین بس است

    چشم تو گردشی که به گردون گذاشته است

    شد سالها و آتش ازو می چکد هنوز

    دستی که لاله بر دل مجنون گذاشته است

    مجنون گذشت و از جگر لاله ها نرفت

    داغی که یادگار به هامون گذاشته است

    وصف دهان تنگ تو آفاق را گرفت

    در نقطه ای که این همه مضمون گذاشته است

    دارد ز بخت سبز دل خضر را کباب

    خطی که لب بر آن لب میگون گذاشته است

    در دل خیال چشم تو در خواب رفته است

    آهو سری به دامن مجنون گذاشته است

    صائب چو نیک در نگری هست حکمتی

    پیر مغان که خم به فلاطون گذاشته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha