کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نور شکوه حق ز مقابل رسیده است

    وقت شکست آینه دل رسیده است

    آب ستاده آینه زنگ بسته است

    بیچاره رهروی که به منزل رسیده است

    با جذبه محیط همان در کشاکش است

    هر چند موج بر لب ساحل رسیده است

    ما را به عیب لاغری از صیدگه مران

    کز تار سبحه فیض به صد دل رسیده است

    تا شعله می زند به میان دامن سفر

    صد کاروان شرار به منزل رسیده است

    تا گوهر وجود ترا نقش بسته است

    جان محیط بر لب ساحل رسیده است

    صد پیرهن عرق گل خورشید کرده است

    تا میوه وجود تو کامل رسیده است

    این خوش غزل ز فیض سعیدای نقشبند

    صائب ز بحر دل به انامل رسیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha